اولویت رسانه های جریان مقاومت چیست؟/ این روایت ها پیش از این شنیده نشده اند

خبرگزاری فارس-گروه رسانه: برنامه «ساعت بیست و چهار و یک دقیقه» با هدف معرفی و آگاهی بخشی علوم شناختی در قالب نبردها، دیپلماسی و نهایتا جنگ های شناختی هم در قالب های صلح مبتنی بر علوم شناختی و هم در قالب فضای عمومی عملکرد در چارچوب علوم شناختی در بستر رسانه به روی آنتن رادیو گفت و گو رفته است. این میزگرد که با همکاری خبرگزاری فارس و رادیو گفت و گو برگزار شده است، با استفاده از تکنیک های علوم شناختی به گفتمان سازی بر مبنای تکنیک ها و شگردهای رسانه ای در حوزه ی شناختی می پردازد.

معصومه نصیری، علیرضا داودی کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی و حسین افراخته کارشناس رسانه و پژوهشگر مسائل سیاسی در این میزگرد قرار است راجع به تأثیرات اجتماعی عملکرد رسانه‌های مقاومت در ایجاد فرایندهای ذهنی و میدانی هم در مقاومت و هم در محور ضد مقاومت صحبت کنند.

**می خواهیم در ابتدا تأثیرات اجتماعی عملکرد رسانه‌های مقاومت در ایجاد فرایندهای ذهنی و میدانی را در حوزه مقاومت با آقای داودی و بعد هم جریان ضد مقاومت را طبق نظرهای آقای افراخته بررسی کنیم.

داودی: در حوزه رسانه‌های مقاومت ما معمولاً دو دیدگاه را خیلی جدی مورد بررسی قرار می‌دهیم. دیدگاه اول نحوه خلق یا هدایت یا مهندسی موضوع برای خود جریان مقاومت، اعم از همه طیف‌هایی که وجود دارد هست و دیدگاه دوم مسائل مرتبط با همین اتفاقات در حوزه ضد مقاومت است. حالا ضد مقاومت لزوماً فوکوس ما اینجا روی رژیم صهیونیستی نیست. همه جریاناتی که در امتداد جریان ضد مقاومت قابل تعریف هستند. حالا یا دارای اثر میدانی هستند یا دارای اثر فکری.

 

بالاخره دارای یکی از این توابع امتداد حوزه هستند. دو مسئله اینجا خیلی مهم است در حوزه‌های نگاه این تیپی که هدف در این رسانه‌ها تأکید بر فرایند ایجاد امید در جبهه مقاومت و ایجاد بیم در جبهه ضد‌ مقاومت است. اما اینها نه بر اساس تکنیک‌هایی که در حوزه عملیات روانی هست مثل اغراق یا پاره حقیقت‌گویی یا تحریف و امثال این‌ها؛ نه، اینها مد‌نظر نیست. بلکه به منزله نشان دادن فرایند تکامل رسانه‌های مقاومت در چگونگی تسلط بر به هم ریختگی‌ها در جریان مقاومت که معمولاً با شایعه‌ها، با موضوعات جعلی، فیک نیوزها و عملیات‌های غیر واقع رخ می‌دهد و برگرداندن این خط به داخل خود جریان ضد‌مقاومت.

یعنی واقعیت ماجرا. وقتی که رژیم صهیونیستی مثلاً ادعا می‌کند که ما فلان نقطه امنیتی از مجموعه مقاومت را زدیم، در صورتی که واقعاً این وجود ندارد، این یک بخش قابل توجهی از آن باعث نگرانی در درون جریان مقاومت می‌شود. رسانه مقاومت چکار می‌کند؟ سازه را اینجا به گونه‌ای طراحی می‌کند که در داخل خود مقاومت سازه‌های مفهومی‌ که خنثی‌کننده این مسئله هستند متحرک و از آن طرف ایجاد همین سازه برای اثبات و اعلام و توزیع و توسیع این مسئله در داخل خود جریان ضد مقاومت به صورت ثابت را ایجاد می‌کند که مهمترین بخش یعنی رفتن به سمت اعتبار فزاینده یا اعتبار کاهنده رخ بدهد. بهترین حالت این است که شما افزایش اعتبار در رسانه‌های جریان مقاومت را به واسطه نشان دادن حقیقی و واقعی اعتبار کاهش‌یافته جریان رسانه‌ای ضد‌مقاومت مطرح کند. پس بنابراین اینجا در حرکت‌های دوبلی که در حوزه رسانه‌ای صورت می‌گیرد، این موارد در معرض توجه قرار می‌گیرد.

** به نظرم اینجا یک شفافیتی نیاز دارد. آن هم این سازه مفهوم متحرکی که درون محور مقاومت یا رسانه‌های مقاومت وجود دارد و بعد اقدام ثابت و این با همان مثالی که شما زدید یعنی یک فیک‌نیوزی یک جایی زده شده است.

داودی: سازه یعنی دال و مدلول‌هایی که مخاطب از یک پیام در ذهن خود نگه می‌دارد. حالا چه در بایگانی ذهن خود نگه داشته است و چه الآن راجع به یک موضوعی به آن وارد شده است. متحرک سازه یعنی چه؟ یعنی مخاطب نسبت به این مفاهیم دال و مدلول‌ها تسلبی نداشته باشد، تعصبی نداشته باشد. هر پیام را بتواند منعطف رفتار کند. در آن واحد دالش را عوض کند و مدلولش را هم بچیند. از آن طرف وقتی که صحبت از متحرک می‌کنیم، علت آن این است که بتواند بین ذهن، بین خودش و موضوعی که اتفاق افتاده است جریان رفت و برگشت دریافت پیام از منبعی که او تحت عنوان منبع معتبر شناسایی کرده یا مورد شناسایی دیگران واقع شده و در واقع یک اکثریت شناسه‌ها را دارد اتفاق بیفتد. وقتی صحبت از سازه‌های متحرک در این حوزه می‌کنیم و مفهومی و پیام را بر اساس آن می‌خواهیم طراحی کنیم، یعنی اگر رژیم صهیونیستی آمد، گذرگاه بو کمال باز شده است.

اینجا چه اتفاقی می‌افتد؟ مخاطب قبل از اینکه رسانه مقاومت ورود کند، می‌گوید اساساً رسانه‌های رژیم صهیونیستی وقتی می‌خواهند صحبت از زدن یک موضع بکنند، خیلی این را غلوآمیز بیان می‌کنند چون حیثیت اعتباری جریان ضد مقاومت در میزان ضربه‌ها و تلفات و هزینه‌هایی است که به جریان مقاومت بار می‌کند.

محور مقاومت می‌خواهد این را بشکند. چه کار باید بکند؟ باید بیاید یک، این سازه را دستکاری کند. دو، مفهوم را بچرخاند، سه متحرک بودن بین خودش و مخاطب ایجاد کند.

رسانه مقاومت هم‌آوردی می‌طلبد. اگر سند دیگری دارید رو کنید. او چون به این مسئله نمی‌تواند بیشتر از این بپردازد، امکان ارائه سند مضاعف وجود ندارد. وقتی وجود ندارد مخاطب می‌گوید پس اعتبار تو در حرفی که زدی کاهنده است چون خبر امتداد پیام ندارد. چون اگر دو نفر آنجا زده شده بودند، بالاخره صدای یک نفر درمی‌آمد. پس مخاطب از این به بعد می‌گوید هر وقت اینها گفتند ما یک جاده‌ای را زدیم، یعنی یک کانکس زده است. درست شد؟ پس این سازه مفهومی متحرک را اینجا ایجاد می‌کند. همین را می‌آید به زبان مفهومی جریان ضد مقاومت هم ترجمه می‌کند، برای آنها می‌فرستند. پس یک جریان رفت و برگشت را ایجاد می‌کند. آن طرف ثابتش می‌کند، این طرف متحرکش می‌کند. پس بنابراین می‌رسیم به یک مفهوم. و آن مفهوم برمی‌گردد به ایجاد ایستگاه‌هایی که در حوزه شناختی در پیام رسانه به نسبت آفند و پدافندی که در حوزه مقاومت تولید می‌شود.

** آقای افراخته در برابر ایجاد اعتبار کاهنده، رسانه جریان ضد مقاومت هم بالاخره ساکت نمی‌نشیند. آن هم رفتارهایی می‌کند برای اینکه یا هماوردی یا دفاعی کند. در حوزه ضد‌ مقاومت وضعیت چگونه است؟

افراخته: من خیلی با دیدگاه آقای داودی موافق نیستم. اگر روند چند ساله اخیر را بررسی کنید به ویژه در این دو سه سال اخیر و یک نگاهی به عملکرد رسانه‌های مقاومت و ضدمقاومت بیندازید و اتفاقاتی که در میدان می‌افتد را ببینید، این فرایندی که آقای داودی توضیح دادند را باید معکوس بپذیریم. یعنی در میدان یک اتفاقی می‌افتد، حالا ده‌ها مثال داریم در این دو سه سال و رسانه ما که غالباً سکوت می‌کند. یک روایتی توسط رسانه ضد‌ مقاومت بر اساس آن اتفاقی که در میدان افتاده است تولید می شود. در ابعاد بزرگ منتشر می‌شود، آن موقع طرف مقابل چه کار می‌کند؟ این اتفاقی است که در این چند سال می‌افتد. اول سکوت می‌کند، بعد تکذیب می‌کند، بعد وقتی مستندات منتشر شد مثل تصاویر ماهواره‌ای و … و ذلک آن موقع می‌پذیرد. بعد سعی می‌کند با ایجاد یک روایت، ماجرا را یک مقدار تقلیل بدهد و در واقع از ارزش کار طرف مقابل کاسته شود تا در اذهان عمومی خیلی به آنها فشار نیاید. در ادامه مستندات بعدی منتشر می‌شود و آن موقع ابعاد ماجرا روشن می‌شود می‌بیند نه، واقعاً همانی بوده است که طرف مقابل در روایت خودش اذعان و ادعا کرده بوده و موقع روایت رها می‌کند. همان پارچینی که فرمودید، مثال نطنز، مثال‌های دیگر و…

 

داودی: ما روی حوزه داخل خیلی نمی‌خواهیم این را تسری بدهیم.

افراخته: فرقی نمی‌کند.

** وقتی می‌گوییم ما روایت نداشتیم، این یک بحث است. یعنی فضای ذهنی ما یعنی رسانه‌های داخلی ما با اتفاقات پیرامون ما مثل مثال پارچینی است که شما زدید. اما وقتی از محور مقاومت صحبت می‌کنیم، به قاعده و رسانه‌های مقاومت صحبت می‌کنیم. صدا و سیما یک بخشی از پازل رسانه‌های مقاومت محسوب می‌شوند.

افراخته: منظورم از این بخش اول صحبت‌هایم رسانه ملی نبود. عملکرد رسانه‌ای چیزی که از آن به عنوان محور مقاومت یاد می‌کنیم. مثلاً ما در یمن، روایت‌مان، روایت المسیره است. رسانه روایت‌گر ما المسیره است. وقتی راجع به مأرب صحبت می‌شود، عملاً جریان ضدمقاومت قفل است و هیچ روایتی را نمی‌تواند بیاورد. وقتی کیلومتر به کیلومتر، ۷ کیلومتر نزدیک شدیم، حالا ۷ کیلومتر شوخی است. یعنی عدد به لحاظ جغرافیایی اصلاً مسافتی نمی‌شود. اما زجرکش کردن ذهنی به واسطه اعداد بازی‌گرفته شده در زمین مطرح می‌شود.

داودی: تولید کردن با اثبات کردن آن خیلی متفاوت است چون معیار فرق می کند. نمی‌دانم ولی شاید پایه‌های استدلالی‌ که می‌گویید خیلی نقطه به نقطه است چون فضای ترسیمی‌ که می‌گوییم رسانه‌های مقاومت، ما راجع به خود مأرب صحبت کنیم.

افراخته: نه، نکته این است که الآن اتفاقاً مثال به شما کمکی نمی‌کند چون الآن ما یک مشکلی که بعد از ۶ سال از تجاوز ائتلاف سعودی داریم، آن چیزی است که ما هنوز نتوانستیم حتی آن را در سطح منطقه حل کنیم، آن هم اینکه انصارالله همچنان اصطلاحی که در رسانه‌ها استفاده می‌کنند شورشیان حوثی است. شما هنوز حتی در سطح منطقه نتوانستی این را جا بیندازی. امروز بحرانی که در لبنان اتفاق افتاده، بر سر چیست؟ یک آقایی در زمانی که هیچ مسئولیت حقوقی‌ نداشته، نظر شخصی‌اش را گفته است و امروز به خاطر آن، از آرشیو بیرونش کشیده‌اند. حالا آن یک بحث دیگری بوده است، یک سناریویی بوده که برای لبنان طراحی شده است، مستمسک آن این است.

** نظر شما این است که رسانه جریان مقاومت اصلاً نقش پیشران حرکتی نداشته است.

افراخته: من این را نمی‌گویم.

داودی: مثالی که شما می‌زنید تجزیه‌اش خیلی خوب است ولی ترکیب آن به هم ریخته است. ببینید اولاً روایتی که مردم در منطقه دارند، کدام مردم، در کدام کشورها، با کدام دیدگاه‌‌. این سؤال اول. چرا برویم آن طرف‌تر که دور از دسترس‌تر است برای مخاطب یا در همین افغانستان راجع به همین طالبان. ۲۰ سال پیش قرائت و روایت. هر دو. نه فقط قرائت تنها و نه روایت تنها. طالبان چگونه بود، الآن که ۲۰ سال گذشته است چگونه است. طالبان الآن سر چه دارد می‌جنگد؟ سر میزان پذیرفته شدنش یا ضریب پذیرفته شدنش توسط نظام بین‌الملل برای اینکه بتواند به یک زیست و یک حیاتی ادامه بدهد.

 

آیا روایتی که از طالبان دارند مانع از این است که مردم نسبت به طالبان دیدگاه‌های خودشان را نداشته باشند یا اساساً همه آن روایتی که غربی‌ها دارند از طالبان می‌کنند صحت دارد؟ یا روایتی که ما از طالبان داریم، کدام یک در منطقه جا می‌افتد؟ میزان افغانستانی‌هایی که در ایران آرام گرفته‌اند به واسطه تعدیل روایت‌هایی که وجود دارد و از سمت ما هم صورت می‌گیرد، خیلی بیشتر از آنهایی است که به رسانه‌های غربی نسبت به طالبان دارند بیان می‌کنند. نشانه انفجارهایی است که حد‌اقل در سه مسجد و در طالبان و  همین ایام اخیر اتفاق می‌افتد. فاصله‌گذاری بین طالب و داعش یکی از مهمترین کارکردهایی است که رسانه‌ها دارند. ما نمی‌گوییم طالبان خوب است. اصلاً کاری به این آن نداریم اما قطعاً می‌گوییم داعش بد است. یعنی این طرف اول آن را الآن در حالت سکوت می‌گذاریم، حالت دوم را قطعی می‌توانیم بگوییم

پس فاصله‌گذاری در حوزه شناختی توسط رسانه‌ها نسبت به طالب و داعش. حالا طالب بهتر است یا داعش. ببینید این خیلی مهم است. راجع به یمن الآن همین اتفاق دارد می‌افتد. روایتی که حوثی‌ها شورشی هستند و آمده‌اند. اولاً باید ببینیم توسط چند درصد از مخاطب در منطقه اصلاً مورد پذیرش قرار گرفته است و در مقابل چه روایاتی. در مقابل اینکه اصلاً شما شورشی باشی اما وقتی در مقابل متجاوز می‌ایستی، پس مفهوم ثانویه‌ات تغییر می‌کند. حتی اگر پشت قرائت آن هزار تا رسانه غربی باشند.

 مثل ما انصار‌الله هم به این معنا نمی‌گویند. انصارالله می‌شود ویترین عملکرد‌ی‌شان و یا باطن حوثی‌ها. حوثی‌ها را شورشی نمی‌دانند. حوثی‌ها را مدافع در مقابل… اصلاً فلسفه‌اش را کنار گذاشته‌اند. می‌خواهم بگویم این در حوزه تجزیه درست است اما ترکیب یعنی برایند را نگاه کنید. محور مقاومت را نگاه کنید. عبد‌الملک وقتی صحبت می‌کند یا وقتی آن مراسم جشن را، همین دو هفته پیش در یمن می‌گیرند.. مردم در یمن با انصارالله در یمن دو چیز متفاوت هستند. مثل همین حرفی که راجع به حزب الله در لبنان زدند. مردم در لبنان با حزب الله متفاوت هستند. 

افراخته: واقعیت این است که امروز در منطقه، محوربندی‌ها و بلوک‌بندی‌ها خیلی روشن است. حالا می‌شود یک نام‌گذاری مثل همین مقاومت و ضد‌مقاومت داشت و ذیل این می‌آیی می‌بینی رسانه تکلیفش روشن می‌شود، احزاب و جریان‌ها تکلیفشان روشن می‌شود. گروه‌ها و دولت‌ها و اتفاقاً توده‌های مردم. یک واقعیتی وجود دارد و نباید مخاطب در مورد آن دچار خطا شود. آن هم اینکه ظاهراً تکلیف همه روشن است، نگاهشان به همین مفاهیمی است که شما گفتید. در همان لبنانی که شما گفتید باز همین قاعده حاکم است. در همین افغانستانی که شما مثال می‌زنید. عراق، سوریه و … در  تمام این کشورها شما مردمی را دارید که نسبت به محور مقاومت، به کلان برنامه‌های آن، نسبت به گروه‌ها و احزاب و علمکردش بدبین هستند. من فکر می‌کنم این خیلی دقیق نیست. اینکه بگوییم در فلان جا چون فلان اتفاق افتاد، مردم نه. این کلمه مردم به نظر من یک مقدار بی‌دقتی‌ وجود دارد. اگر بخواهیم دقیق نگاه کنیم یک چیزی به اسم مردم در هیچ جا وجود ندارد. شما در هر جامعه‌ای مخصوصاً جوامع غرب آسیا چون می‌دانید که مفهوم ملت در آنها خیلی ریشه‌دار نیست.

داودی: وقتی می‌گوییم مردم، قرابت مردم خیلی خالصانه‌اش به افکار عمومی و مخاطب می‌شود.

افراخته: پس مردم سعده و مردم مثلاً صنعا با مردم عدن تکلیف‌شان متفاوت می‌شود.

 

داودی: در پذیرش کلی آن ملت با مردم متفاوت است. آن که دیگر در تعارضش شما بهتر از من می‌دانید. چرا ما تقلیل دادیم نگفتیم ملت؟ برای اینکه خیلی شائبه‌ها وجود دارد.

افراخته: عرض من همین است. شقوق مختلفی وجود دارد. در هر کدام از این کشورها، یک سری همسو هستند و یک سری غیرهمسو هستند. سازمان ملل هم این را در لیست جنایات علیه بشر و کودکان می برد. یعنی تجاوز سعودی چیزی نیست که کسی بتواند آن را پنهان کند. حالا باز آن طرفی که نمی‌خواهد بپذیرد یعنی طرف مقابل این حرکت انصار‌الله است، نمی‌پذیرد. با او همراهی نمی‌کند. نه رسانه‌اش و نه سلبریتی آن، نه شخصیت سیاسی آن و نه توده‌های مردمی‌اش.

داودی: اگر او قرار بود بپذیرد که اصلاً ما دیگر این جبهه‌بندی‌ها را نداشتیم. پس چون نمی‌خواهد بپذیرد داستان است.

افراخته: چون نمی‌پذیرد اینجا دعوا کجاست؟ اینجاست. شما یک جریانی مقابلت داری، از توده تا آن سطح بالای هرم آن. تو با این درگیر هستی. رسانه تو حالا این وسط کجای کار است؟ رسانه تو در بهترین حالت هم برای سمت خودت هم نمی‌تواند تولید روایت کند چه برسد به طرف مقابل.

داودی: من اینجا با شما مشکل دارم. تفوق و برتری‌ که الآن در حوزه روایت و ضد‌روایت در جریان رسانه مقاومت شکل گرفته است، اصلاً حتی قابل مقایسه با یک دهه‌ پیش هم نیست.

** شاید بیشتر ما در زمینه ضد‌ روایت و یا ضد‌ جریان‌سازی موفق بودیم تا خود روایت.

داودی: آرامکو را زدند. پرونده آرامکو را هم من می‌دانم و هم شما. روایتی که این طرف شکل گرفت چه بود؟

افراخته: شما بفرمایید. من نمی‌دانم کجا مد‌نظر شما است.

داودی: ایجاد اختلال در آرامکو. چون سر سه مسئله گیر کرده بودند. نقطه اول، عربستان غیرقابل هدف گذاری جلوه کرده بود. روایتی که اینها ایجاد کردند ابتدا به ساکن این بود که سر سه مسئله، یک، ناتوانی دیگران در هدف کردن عربستان، پدافندی که کار کرده بودند و در دنیا می‌گفتند این دومی به این معنا ندارد. اصلاً دومی‌ وجود ندارد. و نکته سوم اثر وضعی‌ که روی تمام مناسبات اعم از اقتصادی پایه و سیاسی در دنیا می‌گذاشت.

این روایت را پنهان کردند و از همان ابتدا تقلیل‌یافته بیان کردند چون زمانی که این آرامکو خورد، تا یکی دو روز هیچ کسی هیچ خبری هم منتشر نکرد که چه کسی زده، چرا زده و چطوری زده است. هیچ‌کس هم هیچ چیز نمی‌دانست. مردم در منطقه یعنی فضایی که مخاطب با رسانه‌های خودش اینتراَکتیو می‌شود، پیام می‌دهند. یا پیام می‌دهند یا پیام می‌گیرند. یا راجع به پیامی که آمده دارد نظر می‌دهند. روی این پایه به توافق برسیم.

می‌گوییم مردم، ملت، مخاطب، افکار عمومی، هر آنچه که اسم آن را بگذاریم. آنجایی که اینتراَکتیو می‌شود دارد بازخورد می‌دهد. شما نگاه کنید، نزدیک به شصت و خورده‌ای درصد، می‌دانم بالای ۶۰ درصد و زیر ۷۰ درصد است، معتقد بودند که این پاسخ مقاومت به اتفاقات عربستان است. فقط اینجا مانده بودند حزب الله لبنان زده، اولین گزاره در ذهن مخاطبین هم این نبود که انصارالله زده است. همه می‌گفتند یا حزب الله زده یا ایران به اسم حزب الله زده است. بعد گفتند مسئله پهبادی بوده است. پهبادی دست کیست؟ دست ایران است. چه کسی می‌تواند این را در دست بگیرد؟ حز‌ب‌الله. از کجا می‌توانند شلیک کنند که درگیر نشوند؟ عراق. محل شلیک را خیلی به بحث عراق منتسب کردند. باز هنوز کسی راجع به انصارالله حرف نمی‌زد. این الآن به روز چهارم و پنجم رسیده است. در صورتی که آنها می‌دانند از کجا خورده، چه کسی زده، چرا زده؟ رسانه دارد این بازی را جلو می‌برد. نهایتاً روز چهارم، روز پنجم، یحیی سریع می‌آید و بیانیه می‌دهد. ما زدیم، اینطوری هم زدیم، ربطی هم به ایران و عراق و لبنان ندارد، از کجا زدیم هم به کسی ربطی ندارد. از هر جا که بتوانیم می‌زنیم. بعد از این هم می‌زنیم که بعد از آن هم دوباره مجدداً دومرتبه این عملیات اتفاق افتاد.

حالا شما این را داشته باشید. روی افکار عمومی در منطقه می‌رویم. آیا افکار عمومی انصار‌الله را متجاوز به عربستان دانست؟ نه. اتفاقاً خیلی جالب است. تمام پیام‌هایی که ما داشتیم، غریب به اتفاق، پیام؛ محفل نه، سیاست‌مدار نه، پیام در حوزه مخاطب. این را پاسخ به تجاوزگری می‌دانستند. به رغم اینکه تمام رسانه‌های غربی چون پایه هم همه دنیا بود. آرامکو شوخی نبود. نفت دنیا به نقطه‌ای رسید که آمریکا مجبور شد ذخایر استراتژیک خود را باز کند. چیزی که اصلاً خودشان هم فکرش را نمی‌کردند. هر چقدر زور زدند مخاطب نپذیرفت، اصلاً نچسبید که انصار‌الله تجاوز کرده است. همه گفتند این پاسخ بوده است.

افراخته: نچسبید چون اصلاً کسی باورش نشد که انصار‌الله انجام داده است.

داودی: بعد که یحیی سریع آمد گفت همه گفتند.

 

افراخته: من اصل حرف شما را قبول دارم که مخاطب فهمیده که چه کسی این کار را کرده است.

داودی: همه جای دنیا قرائتشان از عملیات آرامکو، قرائت یحیی سریع بود که حالا برایش امتداد درست کردند. انصار‌الله از کجا تکنولوژی پهباد آورده است؟ گفتند ایران. از کجا می‌تواند بزند؟ غیر از عراق جایی نیست. کجا شارژش کرده؟ لبنان و کسی هم این را تکذیب نکرد. لا‌اقل در رسانه‌های خودمان ندیدم کسی این را تکذیب بکند. چرا؟ چون اصل دعب بر تکذیب کردن آن نبود. چرا؟ چون بحث محور مقاومت است. فردی که اجرای نهایی را انجام داد انصارالله است، اما همه می‌دانند موشک‌هایی که از فلسطین به حیفا شلیک شد، تکنولوژی اش از کجا آمد؟ وقتی رسانه پای کار عملیاتی می آید که قرار است سازه درست کند. پس بهتر است قدرت پدافندی یا بگویم قدرت آفندی پهبادی جریان مقاومت اینطوری نشان داده شود. پس روایت ثانویه توسط رسانه‌های غربی جا نیفتاد و مردم و افکار عمومی هم انصارالله را متجاوز ندانستند. ایران و عراق و لبنان هم خاطی ندانستند و اتفاقاً همه هم اسم آن را گذاشتند جزو عملیات‌های بی‌نظیر که الان خود او را پایه‌ها لا‌اقل در دو سه اندیشکده‌ای که تم نظامی دارند فرمت نحوه‌ عملیات را الان تبدیل به یک مدل می‌کنند.

افراخته: یک اتفاقی مثل آرامکو، حالا روی آنتن گفتن آن شاید خیلی خوب نباشد ولی شاه سعودی در دیدار با یکی از سران منطقه بعد از این ماجرا، برمی‌گردد به او می‌گوید که تقریباً کل تأسیسات نفتی ما از کار افتاد. یک کار به این بزرگی اتفاق افتاده است. ببخشید رسانه اگر نبود هم انقدر بازتاب را به نظر من می‌داشت. حالا این به این معنا نیست که… من دارم یک مقدار کلی می‌گویم که آن مثال گل درشت که می‌گویید روی بخشی از این عملکرد، خروجی‌ای که می‌بینید به خاطر اصل ماجرا است نه به خاطر عملکرد رسانه. ضمن اینکه من منکر عملکرد رسانه نیستم. یک وقت حرفم بد برداشت نشود. امروز روایتی که جریان مقاومت موفق شده از جریان مقاومت در ذهن اتفاقاً آن توده‌ها و آن شخصیت‌ها و آن جریاناتی که ذیل اتفاقاً مقاومت و همسایه مقاومت هم هستند، چند ویژگی دارد. یکی اینکه شما فرسوده شدید. دو، اینکه دیگر توان بازدارندگی شما مثل قبل نیست. 

کار رسانه مقاومت خیلی سخت‌تر می‌شود و اینجا اتفاقاً رسانه مقاومت باید برادری خودش را به محور ثابت بکند. اینجا است که تو باید بیایی به قول معروف آن ضعف میدان را با ترفندهای رسانه‌ای پوشش بدهی. اینجا اتفاقاً نباید اجازه بدهی که اگر ما در دو سه نقطه به هزاران دلیل و تحلیلی که خود ما هم می‌دانیم چیست، ضعف‌هایی وجود دارد یا فلان است، ملاحظاتی وجود دارد، تو نباید اجازه بدهی که این را مخاطب داخلی شما ببیند. یعنی همسوی با تو.

داودی: چرا نباید ببیند؟ اتفاقا من نقدی که الآن به فرمایش شما وارد می‌کنم به پیوست عرایضم همین است. ببینید مخاطب با قهرمان و هیرو که طرف نیست. اشتباه است که تصور ما این باشد که باید محور مقاومت همیشه لا‌اقل در برونداد رسانه‌ای‌اش موفق و مایشاء تلقی شود. این اشتباه است. چرا؟ چون آنجایی که یک ضربه میدانی بخوریم و نتوانیم آن را جمع کنیم، همه چیز ما فرومی‌شکند و پایین می‌ریزد. اگر اینطوری بود ما نباید در سوریه ۹ سال می‌جنگیدیم. باید همان ۹ ماه اول تمام می‌شد می‌رفت. پس چرا ۹ سال شد؟ یکی از علت‌های آن این بود که اصلاً برای خود ما هم تازگی داشت. برای خود محور مقاومت، برای رسانه‌هایش هم تازگی داشت. ببینید من هیچ وقت یادم نمی‌رود. بالاخره شما بوده‌اید. ما اینها را داریم میدانی می‌بینیم. وقتی که روی دیوار وزارت آنجا نوشتند در دمشق الشعب یرید اسقاط النظام، هیچ رسانه‌ای نتوانست بیاید این را تبدیل به اثبات نظام کند. ۹ سال طول کشید اسقاط را اثبات کنند. فقط یک کلمه را ۹ سال طول کشید عوض کنند. حالا اگر می‌خواستند خود جمله را… یا اتفاقاتی که در خان‌ طومان افتاد و قس علیهذا. می‌خواهم بگویم ببینید ما داریم صحبت از معدل تفوق می‌کنیم نه از همیشه برتر بودن و تفوق داشتن. اصلاً این اشتباه است. چرا؟ چون مخاطب می‌گوید مگر می‌شود تو همیشه موفق باشی؟ اگر موفق بودی که الآن یک دانه اسرائیلی نباید در منطقه می‌بود، یک دانه عربستانی نباید در منطقه می‌بود. اصلاً نباید از این اتفاقات می‌افتاد. ما داریم از چی صحبت می‌کنیم؟ ما داریم از مسیر تکامل رسانه‌ها در چگونگی پیوند با میدان صحبت می‌کنیم.

داودی: مهم نیست ما چقدر ضربه خوردیم، مهم نیست رسانه چقدر توانسته است از این روایت درست بدهد یا ندهد. مهم این است که الآن بعد از قریب به ۷۰ سال، ما تاریخی به این بحث منطقه‌مان نگاه می‌کنیم. حالا خیلی عقب‌تر نمی‌خواهیم برویم. ما می‌گوییم در قریب به این ۷۰ سال، ما در جایی قرار گرفته‌ایم که به رغم همه کمبودها، به رغم همه نقص‌ها، در معادل آن حد‌اکثری که در مقابل ما قرار گرفته، الآن قابلیت هماوردی وجود دارد. من دارم فقط حوزه رسانه را می‌گویم. مدد رسانه کجاست؟ رسانه خودش پیوست است. رسانه هیچ وقت علی الرأس نمی‌تواند عمل کند. رسانه‌ای که خودش پیوست میدان است، الآن توانسته به یک نقطه‌ای برسد که فاصله‌اش را با قرائت صحیح از میدان کمتر کند. نمی‌گوییم توانسته به صفر برساند. بله، ما همچنان در حوزه مقاومت مثل امریکایی‌ها خبرنگار جنگ نداریم که پیوست شده باشد به سرباز، صفر تا صد را برود بیان کند و اصلاً چنین ادبیاتی هنوز شکل نگرفته است اما در نهایت وقتی می‌گوییم رسانه‌های حوزه محور مقاومت و حوزه شناختی، اینقدر توانسته‌اند فائق بیایند که بندر بیروت، دکتر شما می‌دانید یک دهه قبل یک ترقّه آنجا می‌ترکید، بحران غیرقابل فروکش بود. لا‌اقل رسانه به جایی رسیده که بندر می‌رود روی هوا و خیلی اتفاقات دیگر در عراق. در همین عراق که شما متخصص آن هستید. شما در عراق میدانی بودید اما الآن همچنان دارد انتخابات برگزار می‌شود با همه نداشته‌هایش.

افراخته: شما می‌آیی می‌گویی الآن رویترز ۸ یا ۹ دهه است که سابقه دارد و حالا آن سه تا خواهر دیگرش یا برادرش دیگرش. بحث اصلاً سر این نیست. در اینکه اصلاً کسی ادعایی ندارد. آن هشت نه دهه است دارد کار می‌کند، شما حرفه‌ای دو دهه است که دارید کار می‌کنید. ولی بله، امروز در حوزه رسانه هم یک زمانی در کف خیابان قتل‌عام می‌شده و اصلاً کسی در دنیا نمی‌فهمیده و امروز بالاخره یک بلوک رسانه‌ای شکل گرفته است با تعاریف آکادمیکی که از بلوک داریم. یک بلوک رسانه‌ای شکل گرفته و ماجراهای ۲۰۱۴ را مثال می‌زدم که داعش در یک عملیات برق‌آسا آمد یک سوم خاک عراق را گرفت. من آن زمان چون بحث عراق را اشاره کردید، بغداد از لحاظ روانی فروپاشید. سیاست‌مدارها دنبال این بودند که کجا بروند پناهنده شوند و مردم هم باورشان شده بود. یک چیزی شبیه همین فضای فیلم مختار که وقتی می‌خواستند قبل از آن یک شهر را بگیرند، دقیقاً همین فضا را ما کف میدان دیدیم  و فروپاشیده بود. همه فروپاشیده بود. آن موقع رسانه مقاومت آمد چکار کرد؟ آمد وارد میدان شد گفت این الآن در کانال تلگرامی‌اش دارد می‌گوید که من فلان‌جا هستم. سریع این بخش سیار، این ماشین‌های اس ان جی با خبرنگار می‌رفت آنجا، تابلو نشان می‌داد می‌گفت اینجا مثلاً بهقوبه است، من هم اینجا ایستاده‌ام، کسی نیست. یا مثلاً هر ادعایی صورت می‌گرفت و اتفاقاً رسانه مقاومت در ماجرای داعش، رسانه داعش را از بغداد دور کرد نه میدان.

** یک اشاره‌ای داشته باشیم به نقاط قوت و پاشنه آشیل‌های جریان مقاومت برای همان حوزه اقناع و شناخت که نکته مهمی هم هست به عنوان جمع‌بندی نهایی بحث ما.

داودی: ما در حوزه رابطه بین مقاومت و حوزه علوم شناختی با محوریت رسانه و با سایر حوزه‌های آن واقعاً کاری نداریم. می‌گوییم که رسانه‌های امروز، رسانه‌های سوپراینتراکتیو هستند. اگر وارد حوزه سوپراینتراکتیو بودن رسانه‌ها در همه حوزه‌های آن، چه ماهواره‌ای آن، چه مکتوب آن و چه در واقع مجازی‌تور آن بشویم، سه اصل را باید مد‌نظر قرار بدهیم. یک، اصل توان‌مندی در رسیدن به تفوق میدانی. میدانی هم که عرض می‌کنم باز منظور میدان رسانه‌ای است. نکته دوم میزان اراده برای رسیدن به یک چنین تفوق و یک چنین اتفاقی است. و نکته سوم میزان پذیرش است. بعضی مواقع توانمندی وجود دارد، اراده هم وجود دارد، پذیرش نیست که می‌رسد سمت مخاطب. بعضی وقت‌ها پذیرش هست، اراده هست، توانایی‌ای وجود ندارد. باید مجهز و مسلّح به خیلی از دانش‌ها بشوند. بعضی وقت‌ها توانایی هست، پذیرش هم هست، اراده وجود ندارد. یعنی هر کدام از این معادلات می‌تواند یک نقیصه‌ای در این حوزه باشد. آن چیزی که می‌تواند اینجا یک میان‌بری تلقی شود، بهره‌مندی از علومی است که اینها در قالب شناختی می‌توانند مسیر را کوتاه کنند. یعنی تکنیکال شدن رسانه‌ها نه لزوماً تئوریکال شدن آنها.

 

افراخته: من هم اگر بخواهم به عنوان جمع‌بندی عرض کنم اولاً اینکه رسانه مقاومت باید تکلیف خود را بداند که الآن اولویت او چیست. با این فضایی که من در بخش قبلی عرائض خود گفتم آقای دکتر من فکر می‌کنم الآن اولویت اصلی رسانه مقاومت اتفاقاً مخاطب همسو است. ما الآن باید رسانه مخاطب همسوی خودمان و همراه خودمان را دریابیم و حواسمان باشد آن را از دست ندهیم. چون تحلیل میدانی و سیاسی تحولات به ما می‌گوید که این روند شاید باعث بشود که این روندی که الآن در آن هستیم تشدید خواهد شد و ما در حوزه‌های مختلف تحت فشار بیشتری قرار خواهیم گرفت و ضربات بیشتری خواهیم خورد. اینجا اتفاقاً باید رسانه بیاید آن واقعیت میدان را دوبل به مخاطب نشان بدهد. باید اینجا برادری‌اش را ثابت کند. باید اینجا برادری خود را ثابت کند. با این اولویتی که عرض کردم. اول مخاطب خودی و اگر بعد از دو دهه انقدر قدرتمند بود و موفق شد که حرکتی انجام بدهد، آن موقع برود سراغ مخاطب غیرخودی. چون بالاخره ما باورمان این است که یک سری از این اتفاقات که دارد منطقه می‌افتد ما در موضع حق مطلق هستیم. یعنی هر انسان آگاه و بیداری باشد می‌پذیرد که واقعیت این است. آنجا اتفاقاً به نظر من اگر رسانه ما انقدر قدرت داشته باشد که همان آینه شفاف واقعی باشد، یک بخشی از مخاطب مقابل را هم می‌تواند آگاه کند. نکته‌ دومی که من یک اشاره‌ای در عرایض خود داشتم اینکه میدان شما در خیلی از جاها آفندی است ولی پیوست رسانه‌ای آفندی ندارد. شما میدان‌تان یک کاری می‌کند رسانه شما نمی‌تواند پیوست تولید بکند. دیگر وقت آن است که رسانه مقاومت یک فکر اساسی‌ای در این زمینه بکند که اتفاقاً یکی از راه‌های آن همان فرمایشی است که شما داشتید. چیزی که در دنیا تجربه شده و جواب گرفته‌اند. امروز یک مقدار من احساس می‌کنم اتاق‌ فکرهای جدی‌ای از جنس اندیشکده نه اینکه حالا واقعاً دوباره یک گروهی بروند پول بدهند یک سری اندیشکده راه بیندازند و ارتزاق کنند. از جنس کار اندیشکده‌ای. این به این معنا نیست که اتاق فکر وجود ندارد. یک وقت برای مخاطب سوء‌تفاهم نشود ولی از آن جنس کار فنی‌ای که دارد اتفاق می‌افتد که امروز وقتی یک اتفاقی در هر گوشه دنیا می‌افتد، آن مفاهیم کلان آن برای رسانه غربی، دیگر تکلیف روشن است. تکلیف رسانه شما در مفاهیم کلان آن رویداد روشن نیست. تالبان خوب است یا بد است. تالبان را حمایت کنیم یا نکنیم؟ جبهه پنجشیر با ما است یا علیه ماست؟ ما باید یک سردرگمی‌ای در مفاهیم کلان در یک رویداد بزرگ برای رسانه‌های ما هم وجود دارد. شما رسانه‌های خودتان را یک رصد کلام می‌کنی می‌بینی هر کسی یک حرفی زده است و مخاطب شما اینجا حد‌اقلش این است که دچار آشفتگی می‌شود.

به گزارش فارس، مجموعه برنامه «ساعت بیست و چهار و یک دقیقه» کاری از رادیو گفت و گو به تهیه کنندگی نوشین رهگذر، سردبیری دکتر علیرضا داودی، اجرای کارشناسی دکتر معصومه نصیری و هماهنگی اکرم اویسی روزهای دوشنبه و چهارشنبه ساعت ۱۶ از طریق امواج رادیو موج fm ردیف ۱۰۳،۵ مگاهرتز تقدیم علاقه مندان به حوزه علوم شناختی می شود.

انتهای پیام/