آمریکا و سیاست تقسیم صورتحساب باخت جنگ یمن میان ریاض و ابوظبی
به گزارش سرویس بینالملل خبرگزاری فارس، تشدید تنش نظامی اخیر عربستان علیه منطقه مرزی حرض در استان حجه بار دیگر سیاست تبادل نقش بین ریاض و ابوظبی را آشکار ساخت. این اقدام پس از شکست تشدید تنش امارات در استان شبوه رخ داد که با نتایج منفی تکاندهندهای برای ابوظبی همراه بود و شاید بارزترین دلیل برای بازگشت سریع عربستان سعودی به صحنه نبرد یمن همین موضوع باشد. نیروهای مسلح یمن به صورت عملی ثبات و استحکام موضع خود و آمادگی بالا برای مقابله و پاسخگویی به هرگونه حملهای از سوی هر طرفی را نشان دادند.
پشت پرده حملات سعودیها علیه منطقه مرزی حرض
روزنامه«المسیره» یمن با انتشار گزارشی در این خصوص نوشت: «تشدید تنشهای رژیم سعودی علیه منطقه حرض اندکی پس از آن صورت گرفت که امارات رهبری عملیات تهاجمی میدانی را به دستور ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی به دست گرفت، جایی که ابوظبی شبهنظامیان خود را به سوی استان شبوه گسیل داشت و این اقدام به منظور کاهش فشار بر مزدوران در شهر مأرب، همزمان با تشدید تدابیر محاصره یمن به موازات حملات هوایی شدید علیه چند استان که به شهادت و مجروحیت شمار زیادی از شهروندان یمنی منجر شد، صورت گرفت».
دلیل ورود امارات به خط تنش علیه یمن
به اعتقاد نویسنده ورود امارات متحده عربی به این خط، از چند زاویه خوانده میشود؛ از جمله مهمترین آنها این است که رژیم سعودی به بن بست کامل رسیده بود و حتی ایالات متحده آمریکا نیز نتوانست در این زمینه کاری انجام دهد و بنابراین واشنگتن نیاز به تغییر نقش میان ابزارهای اصلی در تهاجم به یمن داشت.
در ادامه یادداشت المسیره آمده است: «اما این تحرک امارات به طرز وحشتناکی برای ابوظبی بازتاب داشت. ابوظبی که ناگهان خود را در برابر معادله “امارات ناامن” اعلام شده از سوی نیروهای مسلح یمن دید. معادلهای که در آن حملات موشکی و هوایی با کیفیت و به طور بی سابقهای صورت گرفت به گونهای که اقتصاد امارات را به لرزه درآورد و آن را به طور ناگهانی در لبه پرتگاه قرار داد. تا جایی که با ریزش شاخص بورس و افزایش نگرانی سرمایهگذاران خارجی، صحبت از احتمالات تاریک زیادی شد که امارات ممکن است هرگز از آن رهایی نیابد».
بنبست زودهنگام در طرح تشدید تنش امارات علیه یمن
بر این اساس، در سایه «وعدههای» آمریکا و رژیم صهیونیستی برای دفاع از امارات، عربستان سعودی بار دیگر به صحنه بازگشت، در اقدامی که حاکی از بنبست سریع در افق تشدید تنش از سوی امارات بود. تحلیلگران معتقدند که تلاش مزدوران برای پیشروی به سمت منطقه حرض با حمایت سعودی در این زمان، با میل به «تسکین» امارات سردرگم، که با وحشت زیانهای اقتصادی احاطه شده صورت میگیرد.
دادن فرصت نفسگیری به امارات برای ایفای نقش مورد نظر واشنگتن و تل آویو
بنا بر این یادداشت، تشدید تنش عربستان از این زاویه مؤید چند نکته است که اولین مورد این است که امارات نمیتواند برای مدت طولانی در برابر معادله «تشدید تنش» و تداوم حملات موشکی و هوایی یمن را تحمل کند. یعنی اکنون با «ضرورت» عقبنشینی عملی از یمن مواجه است، اما همه نشانهها حاکی از اصرار بزرگ آمریکایی – اسرائیلی بر تداوم وضعیت موجود از سوی امارات است. به این معنی که به تحرک واداشتن عربستان سعودی چیزی جز تلاش برای بر هم زدن قواعد بازی با هدف دادن فرصت به امارات برای نفسگیری به منظور تداوم تجاوز در یمن نیست.
بر این اساس، سیاست تغییر نقشها بیانگر سردرگمی بزرگ در اداره ائتلاف متجاوز است؛ زیرا تمام کاری که اکنون انجام میدهد صرفاً تقسیم ضرر بین ریاض و ابوظبی است، بدون هیچ سودی در ازای آن! به این معنی که ایالات متحده عمدتاً در تلاش است، پس از مسدود شدن همه افقها، تجاوز را طولانیتر کند» و برای آن، منافع عربستان سعودی و امارات را در نقشهای که به صورت مستمر میان آنها تغییر میکند، قربانی خواهد کرد.
نیروی بازدارنده یمن.. بن بست دائمی دشمن
نویسنده تاکید میکند: «آمریکا با این سیاست سعی دارد اینگونه نشان دهد که گویی تا حدودی در حال «کنترل» روندهای بازدارندگی یمن است، اما در واقع این عملیات بازدارندگی است که اوضاع را کنترل و معادلات را تحمیل میکند. سیاست تقسیم وظایف و تغییر نقش بین عربستان سعودی و امارات از بدو پیدایش چیزی جز نتیجه واقعیتی نبوده است که نیروی بازدارنده یمن بر واشنگتن، ریاض و ابوظبی تحمیل کرده است».
نیروهای مسلح یمن این امر را عملاً از آغاز تشدید تنش امارات نشان دادهاند، زیرا پاسخ یمنیها قوی، شدید و بالا بود و نشاندهنده آمادگی بالا بود، برخلاف سردرگمی که برای امارات و متحدانش پس از تنها سه عملیات، واضح به نظر میرسید.
نکته دیگر این است که حملات یمن به عربستان سعودی در طول دوره گذشته متوقف نشد، اگرچه امارات برجستهترین طرف در جبهه تشدید تنش بود؛ اما عملیات «اعصار یمن»(طوفان یمن) شامل حملات مضاعف به عمق امارات و عربستان به صورت همزمان بود.
شکست سیاست تبادل نقش میان امارات و عربستان
نویسنده در ادامه تاکید میکند که این دادهها به وضوح تأیید میکنند سیاست تغییر نقشها دیگر مفید نیست، حتی برای «تسکین» یک طرف خاص از ائتلاف متجاوز. زیرا جهت بازدارندگی یمن بر اساس تداوم تهاجم و محاصره کنترل شده است. به این معنا که تلاش برای تغییر مداوم ابزار، راه برون رفت از معضل شکست ائتلاف متجاوز و مدیران آن را فراهم نمیکند و هیچ «فرصت» یا امکانات جدیدی برای آن به وجود نمیآورد که بتواند بهرهبرداری کند. زیرا آنها در واقع تلاشهای اضطراری هستند که برای فرار از گزینههای یمنی به آنها پناه برده میشود.
به عبارت دیگر، اگر نیروی بازدارنده یمن مستقیماً گزینههای ائتلاف متجاوز را کنترل نکرده، گزینههای آن را بسیار کم کرده است تا جایی که باقی گزینههای آن در حالت انتظار و بیهوده شده است. صنعاء نیز با سطح بالایی از آمادگی برای همه احتمالات حاضر است. بنابراین دادههای تاثیرگذار هنوز تنها در دست صنعاء است و همه تلاشهای آمریکا برای ایجاد سردرگمی در صحنه پیشاپیش محکوم به شکست است.
در بخش پایانی این یادداشت آمده است: «از این رو، تشدید تنش عربستان، امارات را امن نخواهد کرد، همانطور که تشدید تنش امارات از عربستان سعودی در برابر حملات مداوم محافظت نکرد و آنچه در حال رخ دادن است این است که تنگنایی که در آن گیر افتادهاند، شدیدتر و پیچیده تر شده است. همچنین حمایت آمریکا و اسرائیل شکست خورده است و رویای توقف حملات موشکی و هوایی یمن بدون توقف تجاوز و محاصره، رویایی غیرممکن بیش نیست و نیازی به تاکید مجدد نیست که تنها راه حل، تعامل عملی با عوامل تعیین کننده صلح اعلام شده توسط صنعاء است. چرا که مخمصه امروز عربستان و امارات، اصرار آمریکا و رژیم صهیونیستی بر طولانی شدن تجاوز و محاصره و نادیده گرفتن قطعیت ضرر آنها است».
انتهای پیام/ص