مواجهه هنرمند و حرمت جمعی/رفتار آمریکا با علیرضا قربانی چه واکنشی میطلبد؟
خبرگزاری فارس ـ گروه موسیقی ـ علیرضا سپهوند: هنرمند کسی است که وحدت نگاه خود را بر کثرت نگاه ما منطبق میکند. اجزای پراکنده حس و اندیشه و نسبیت زیباییشناسانه را به زندگی در پدیدهای چند بعدی و به گونهای متحد و متشکل به ما مینمایاند. بر این اساس، هنرمند با اینکه با همین زندگی و از همین زندگی میجوشد، آنچه به ما ارائه میدهد، گاه متفاوت از آن چیزیست که دیده، رسیده یا دریافتهایم.
*حساسیت هنرمند به پدیدهها و اتفاقات پیرامون
رسالت هنر ایجاد رشد و کمال برای جوامع انسانی است و غیر این معنی از حیطه هنر خارج است. هنرمند نیز مانند هر انسانی در جامعه زندگی میکند و با بقیه مردم به زندگی روزانهاش مشغول میشود و فرقی با دیگر افراد ندارد اما دو تفاوت اساسی در این موضوع وجود دارد که هنرمند را از دیگر افراد جامعه متمایز میکند. یکی ابزار کار و زبان بیانی او و دیگری حساسیتش نسبت به پدیدهها و اتفاقاتی که دور و برش میافتد و نسبت به آن واکنش و رویکردی متفاوت با دیگر افراد دارد و با استفاده از عوامل دیداری، شنیداری و نوشتاری واقعیتهای بیرونی را تبدیل به اثر هنری میکند و وقتی که این مسائل و موضوعات در قالب هنر جای گرفت میتواند تاثیرش از خود واقعیت زیباتر و بیشتر و بهتر باشد.
*اثر هنری بازتاب زندگی اجتماعی هنرمند است
در مورد مواجهه هنرمند، اثر هنری و مخاطب، چندین نظریه وجود دارد. عدهای اثر هنری را بازتاب مطلق زندگی اجتماعی و برونی هنرمند مؤلف میدانند. مثلاً طرز نگاه رویکردهای مارکسیستی بدین صورت است و نظریهپردازان مرتبط با آنها در حوزه هنر و ادبیات نیز به این طریق به قضیه نگاه میکنند. بهطور مثال لوکاک یا گلدمن که به این جریان فکری نزدیک هستند بر این باورند که اندرون انسان چیزی نیست. آنها معتقدند انسان خالی به دنیا میآید و سپس مسائل اجتماعی، جایگاه اجتماعی، طبقه اجتماعی و قشر اجتماعی است که به فرد هویت و شکل میدهد و ماهیت هنرمند را میسازد. بنابراین از نظر آنها چگونه زیستن باعث میشود که چگونه خلقکردن هم ایجاد شود و این چگونه خلقکردن چیزی نیست جز بازتابی از چگونه زیستن اجتماعی. در واقع نظریه آنها بر اساس نظریه بازتاب استوار میشود.
رسالت هنر ایجاد رشد و کمال برای جوامع انسانی است و غیر این معنی از حیطه هنر خارج است
نظرات دیگری از جمله نظر مضمونگراها مانند گاستون باشلار، پروست و ژانپیر ریچارد نیز وجود دارد که معتقدند انسان یک واحد منسجم نیست که نحوه زندگی او همان نحوه خلق او هم باشد. آنها بر این نظرند که انسان تکثیری از یک مجموعه منها و شخصیتها است که میشود بین «منِ اجتماعی» هنرمند و «منِ خلاقانه» او تفاوت قائل شد.
*منِ روزمره و منِ اجتماعِ هنرمند
حافظ میگوید، «در اندرون من خسته دل ندانم کیست/ که من خموشم و او در فغان و در غوغاست»، لسانالغیب اینجا میگوید، منِ روزمره و منِ اجتماعی، با منِ درونی که خلق میکند، فریاد میزند، اعتراض میکند، مینویسد، شعر میگوید و یا فیلم میسازد و آواز میخواند، کاملاً متفاوت است. از دیدگاه اینها شرایط اجتماعی و چگونه زیستن، ارتباط چندانی با چگونه خلقکردن ندارد. بنابراین انسان میتواند تعلقات اجتماعی خاصی داشته باشد، اما خلق او، بهشکل دیگری انجام شود.
نظرات و آرائ مختلف پیرامون شخصیت هنری یک هنرمند از کثرت گستردهای برخوردار است و شاید نتوان به یک اجماع در این خصوص رسید.
*هنر،نمایشِ جلالِ حقیقت
و اما اسلام در مورد هنر و هنرمند میگوید: هنر حقیقی عبارت است از «معقولِ محسوس شده»، «ماوراء الطبیعه متجلّی در طبیعت»، «غیبِ مشهود و مکشوف»، «نمایشِ جلالِ حقیقت»، «تجلّی جلال»، «عدالت»، «بیان کمال سعادت»، «جلوه خلاقیت خلیفه الله»، «کشف اسرار آفرینش»، «راهنمای وصول به حقیقت» و «فراهم آورنده فضای زیست انسانی».
«هنر»، در حقیقت، لباس مادّه پوشاندن به معنویّت و معانی معنوی است، تا به وسیله آن انسانها علاوه بر بهرهمندی از زیبایی و تناسب ظاهری، از نعمت زیبایی معنوی و هدایت نیز برخوردار شده و امکان تعالی و زمینه اتّصالشان با هستی و وجود مطلق فراهم شود.
منِ روزمره و منِ اجتماعی، با منِ درونی که خلق میکند، فریاد میزند، اعتراض میکند، مینویسد، شعر میگوید و یا فیلم میسازد و آواز میخواند، کاملاً متفاوت است
مقصود از تعریف هنر از دیدگاهها و نظریههای مختلف فکری اندیشهای و تقابل هنرمند و خلق اثر تا مواجهه کنشگر هنری با توده مردم، نقبی بود بر مساله اخیر که برای هنرمند شناخته شده و خوشنام کشورمان «علیرضا قربانی» پیش آمد که از سوی ماموران آمریکایی بازجویی و از ورود به خاک آمریکا منع شد.
*بازداشت علیرضا قربانی تجلی بیحرمتی قوانین ناعادلانه آمریکا
مساله و حواشی اخیر پیش آمده برای علیرضا قربانی و بیحرمتی که از دل قوانین ناعادلانه آمریکا تجلی یافت، این مساله را در ذهن متبادر میسازد که هنرمندانمان درباره فعالیت در اینچنین کشورهایی برای حرمت خودشان هم که شده تجدید نظر کنند.
بیشک هنرمندانی در این تراز به درستی دریافتهاند که دیگر تنها به خود تعلق ندارند و آبروی آنها آبروی مردم و اعتبارشان، اعتبار مردم است و باید از شخصیت و موقعیت خود و کشور مبداشان حراست کنند، مبادا گزندی به جایگاه ویژهشان برسد.
*اشتباه سنتی آرمانشهرپنداری غرب بویژه آمریکا
بخصوص طی سالهای اخیر موج سنتی از خود بیگانگی و آرمانشهر پنداری کشورهای غربی بویژه آمریکا، ذهن طیف گستردهای از نوجوانان و جوانان را به خود معطوف ساخته است. هر روز مدام، فضای مجازی با عکسها و ویدیوهای پر زرق و برق و ادیت شده و نماهای باز و بسته، برای قشر جوان بمباران میشود تا جوان ایرانی اینچنین تلقی کند که «خارج!» جای بهتری است برای زندگی! ایشان چنین تلقی میکنند که هرآنچه که در کشور خود ندارند را در کشوری چون آمریکا به صورت اتوماتیکوار دارا میشوند. بسیاری گمان میکنند با ورود به خاک آمریکا برایشان فرش قرمز پهن میشود و به فاصله اندکی بدون کوچکترین فعالیت و کسب و کاری، یک مقرری مکفی دریافت میکنند و از تفریحات و زرق و برقی که در فیلمهای هالیوودی میبینند، بهرهمند خواهند شد. آنها به اشتباه فکر میکنند در آمریکا با احترام و توجه مواجه خواهند شد.
*تصویر بزک و سانسور شدهای که برخی ایرانیان مقیم آمریکا از آن کشور نشان میدهند
هیچ کسی به اندازه ایرانیهای مقیم آمریکا به خلاف موارد خیالی بالا واقف نیست. اما متاسفانه بسیاری از ایرانیان مقیم آمریکا چون دیگر راهی جز سرکردن زندگی مشقتبار در کشور یانکیها ندارند، تنها برای اینکه به ایرانیان ساکن در وطن فخرفروشی کنند و تظاهر کنند به داشتن یک زندگی خوب و آرمانی، همواره تعریفی غلط با تصاویری بزک شده و دستکاری و تحریف شده از شرایط زندگی خود در آمریکا پیش روی مخاطب ایرانی قرار میدهند که همین معضل به شدت باعث هوایی شدن قشری از جوانان شده که اغلب هنوز از مرز زمینی هم به کشور همسایه مسافرتی نداشتهاند و تمام هرآنچه را میبینند و میشنوند و صم بکم، میپذیرند.
مساله برخورد ماموران کنسولگری آمریکا با هنرمند برجسته ایرانی تا حدودی گوشهای از واقعیت امروز و دیروز آمریکا را برای همین دسته نمایان ساخت. خوشبختانه همین مساله و موضعگیری درستِ آقای قربانی که این برخورد و نیز دوتابعیتی بودن خود را رد کرد، باعث شد بسیاری از آنها که آمریکا را محترم تصور میکردند، گوشهای از حقیقت را دریابند. حقیقت این که آمریکا همواره بجز به منافعش نیاندیشیده و چیزی با عنوان حرمت و احترام برای هیچ شخصی در هر جایگاهی نمیشناسد و به راحتی هرچه تمامتر مانع هنرمندی میشود که رفته تا در کنار یک کار فرهنگی، در همان حد و اندازه برای آمریکا از نظر مادی و فرهنگی هنری مفید فایده باشد.
بسیاری گمان میکنند با ورود به خاک آمریکا برایشان فرش قرمز پهن میشود و به فاصله اندکی بدون کوچکترین فعالیت و کسب و کاری، یک مقرری مکفی دریافت میکنند و از تفریحات و زرق و برقی که در فیلمهای هالیوودی میبینند، بهرهمند خواهند شد
مادامیکه هنرمندان سرشناس ما که در وطن از جایگاه و منزلتی ویژه داشته و براساس هنجارهای اخلاقی فرهنگی، در کمال احترام با آنها رفتار میشود، دیدن اینچنین صحنههایی نشان میدهد که ایشان باید بیش از پیش قدر داشتهها و سرمایههای فرهنگی کشور خودمان را بدانند. بارها شاهد بودهایم که در فرودگاههای وطنی، در معابر و اماکن عمومی از ماموران گرفته تا مردم و مسولین، به بهترین وجه ممکن به استقبال هنرمندان شناخته شده کشورمان رفته و به گرمی از آنها پذیرایی کردهاند.
*موزیسین ایتالیایی: قسم میخورم با فرهنگتر، احساسیتر، گرمتر، مطلعتر از ایرانیها ندیدهام
این مساله حتی برای هنرمندان خارجی که به کشورمان میآیند بیشتر و بهتر هم صدق میکند و از آنجایی که فرهنگ اسلامی با تمدن ایرانی و مهماننوازی توامان گشته، هنرمندان خارجی همواره از استقبال ایرانیها به عنوان یکی از بهترین کشورها یاد کردهاند. برای نمونه در همین بهمنماه گذشته یک هنرمند ایتالیایی که برای اجرا در جشنواره موسیقی فجر دعوت شده بود، پس از عزیمت از ایران در اینستاگرام خود اینچنین نوشت: جیووانی گوییدی موزیسین ایتالیایی در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «اکنون ما در حال ترک ایران هستیم. دفعه قبل در سال ۲۰۱۶ آنجا بودم و قسم میخورم با فرهنگتر، احساسیتر، گرمتر، مطلعتر از ایرانیها ندیدهام. میدانم که آنها حتی بالاتر از این تعاریف هستند.»
موضوع مهمتر اینکه هنرمندان در کنشی متقابل با مردم قرار دارند و همواره باید از حریم و حرمت خود و هوادارانشان محافظت و مراقبت کنند چراکه بیحرمتی به ایشان بی حرمتی به مردم و دوستدارانشان خواهد بود. هرچه هنرمند برای خود و جایگاهی که به واسطه مردم به دست آورده حرمت قائل باشد به همان اندازه این حرمت قابل تعمیم به عموم خواهد بود. مادامیکه هنرمند سرمشق و الگوی قشر وسیعی از جامعه میشود، نوع مواجهه او با شرایطی نظیر آنچه که برای علیرضا قربانی پیش آمد و تصمیماتی که از این پس هنرمندی در این تراز برای سفرهای فرهنگی خود اتخاذ میکند، نقشی تعیین کننده بر افکار و نگرش عموم خواهد داشت.
انتهای پیام/