نگاهی به سریال نمایش خانگی «خون سرد»؛ تجربه‌‌ای موفق در ژانر جنایی پلیسی

خبرگزاری فارس-گروه هنر و رسانه: فیلم‌های پلیسی و جنایی همیشه یکی از ژانرهای پرطرفدار در سینما و تلویزیون هستند و مخاطبان خاص خود را دارند. مخاطبانی که برای دیدن سریال موردعلاقه‌شان منتظر می‌مانند و با گره‌های پی‌درپی باز هم مشتاق هستند تا درنهایت ببینند چه اتفاقی می‌افتد؟ و گره‌های فیلم یا سریال موردعلاقه‌شان چطور به پایان می‌رسد.

«خون سرد» عنوان یکی از جدیدترین سریال‌های شبکه نمایش خانگی در ژانر پلیسی جنایی است. ماجرای خون‌سرد با گریختنِ لیلا کریمی (لیندا کیانی) از چنگ کسانی که او را در بیغوله‌ای اسیر کرده‌اند آغاز می‌شود. جایی که در آن دخترهای دیگری هم از ملیت‌های دیگر حضور دارند. مکانی مخفی‌شده در دل یک کلاب بزرگ.فرار لیلا و تصادف‌ او با یک خودرو باعث می‌شود که پلیس ترکیه او را به ایران برگرداند و همین آغازگر جست‌وجوی پلیس در این پرونده است. جست‌وجویی که خیلی زود به سرنخی هم می‌رسد. سرنخی متصل به امیر شاهسواری (امیررضا دلاوری)، که صاحبِ سایتی است که افراد برای مهاجرت به آن مراجعه می‌کنند و بعد، آن‌هایی که ویزایشان صادر نمی‌شود، طی فرایندی و با وعده و وعیدهایی فریفته می‌شوند و به دام می‌افتند.

*شباهت داستان به دوسریال مشهور آمریکایی

در سریال «خون‌سرد» ما در واقع با دو شخصیت اصلی روبرو هستیم؛ یک پلیس آگاهی و یک دکتر پزشک قانونی. از این رو سریال ترکیبی از دو سریال مشهور «دکستر» و «هانیبال» با اضافاتی از مسائل روز و مشکلات اجتماعی کشور می‌باشد.

 در سریال «دکستر» که از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۳ پخش شد، دکتر پزشک قانونی به نام دکستر به دلیل مسایلی که در کودکی برایش اتفاق افتاده، به خون و کشتن آدم‌ها علاقمند می‌شود. او با استفاده از موقعیت شغلی خود، قاتلانی که از سیستم قانونی کشور گریخته‌اند را به دام می‌اندازد و با روش خودش آنها را می‌کشد و سلاخی می‌کند. در سریال «خون‌سرد» دقیقا با همین شخصیت روبرو هستیم. دکتر کسری کیا به دلایلی که ریشه آن هنوز مشخص نشده، افرادی را که به زنان تعرض می‌کنند و به دام پلیس نمی‌افتند، می‌رباید و آنها را به طرز فجیعی سلاخی می‌کند. می‌توان گفت تنها انگیزه‌ی دکستر و دکتر کیا، با هم تفاوت دارد و در سایر مسایل حتی فضایی که جنایت خود را انجام می‌دهند، شباهت‌های زیادی وجود دارد. دکستر خوش‌پوش است و موقعیت اجتماعی‌اش او را تبدیل به یک شخصیت کاریزماتیک کرده است، دکتر کیا هم خوش‌پوش است، ورزش می‌کند و همان سطح اجتماعی و مقبولیت را دارد.

از سویی دیگر اگر از زاویه شخصیت سرگرد امیرعلی طلوعی با بازی قابل قبول شهرام حقیقت دوست به داستان «خون‌سرد» نگاه کنیم، به شباهت‌های این سریال با «هانیبال» می‌رسیم. مجموعه‌ای آمریکایی که در فاصله سال‌های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ از سوی سونی پیکچرز منتشر شد و طرفداران بسیار زیادی در سراسر جهان داشت. «هانیبال» داستان یک مامور باهوش اف بی آی بود که پس از مدتی برای حل پرونده‌هایش سراغ دوست روانپزشکش می‌رود. اما غافل از اینکه خود این روانپزشک قاتل اصلی همه پرونده‌های قتل است. مامور اف بی آی سریال هانیبال هر روز با دوستش معاشرت می‌کند و از او مشاوره می‌گیرد، اما نمی‌داند قاتل زنجیره‌ای که مدام در تعقیب آن است و نمی‌تواند دستگیرش کند، همین روانپزشک است. این روند داستانی و شخصیت پردازی دقیقا در سریال «خون‌سرد» هم استفاده شده است. اینجا سرگرد طلوعی به جای مامور اف بی آی است و با کسری کیا که قاتل اصلی سریال است، رفاقتی دیرینه دارد. او تمام پرونده‌هایش را برای کارهای تشخیص هویت، به دست او می‌سپرد. غافل از اینکه خود کسری عامل بسیاری از جنایت‌ها است.

*نقاط ضعف سریال

«خون سرد» با بازی قابل قبول بازیگران و ریتم تند داستان در چند قسمت ابتدایی توانست مخاطبان را راضی نگه دارد اما بعد از چند قسمت به آفت  سریال‌های ایرانی دچار شد؛ یعنی افتادن در دام تکراری شدن موقعیت و به دور خود چرخیدن. بطوریکه می توان از هر قسمت نصف آن را حذف کرد و هیچ تغییری در شکل روایت داستان رخ ندهد فقط حرف زدن‌های اضافه و یا پلان‌های راه رفتن و … را از آن خارج کرد. از سوی دیگر سهل انگاری های مکرری در جزئیات فیلمنامه وجود دارد که سبب دلزدگی مخاطب می‌شود. بعنوان مثال  در سکانس خودکشی لیلا درحالی‌که تا پیش از آن پلیس‌ها به‌سرعت به‌دنبال او می‌دوند، به‌محض این‌که لیلا از نرده‌های پل بالا می‌رود که آماده‌ی پرت‌کردنِ خودش به پایین بشود، ناگهان دو مأمور پلیس در جای خود می‌ایستند. اتفاقی به‌شدت غیرمنطقی و نپذیرفتنی. چرا آن‌ها ــ درحالی‌که چندان فاصله‌ای هم با لیلا ندارند ــ سریع‌تر نمی‌روند تا او را پایین بکشند؟و یا چرا سرگرد طلوعی هیچ اقدامی انجام نمی‌دهد؟

در سریال تضاد وجهه موجه و عادی شخصیت «کسری» با بازی امیر آقایی با شخصیت واقعی‌اش به عنوان یک قاتل خونسرد و بی‌رحم، عامل جذابیت قصه است، اما شیوه این کاراکتر برای به دام انداختن طعمه‌هایش، پیچیدگی لازم را ندارد. کسری براحتی در کوچه و خیابان طعمه‌هایش هایش راگیر انداخته، بیهوش کرده و داخل صندوق آهنین می‌اندازد، از سوی دیگر برخی از این قربانیان آدم‌هایی بسیار زیرک و باهوش هستند اما خیلی ساده فریب کسری را می‌خورند و با او به قتلگاه می‌آیند.

*سخن آخر

«خون سرد»گرچه داستانی اقتباسی دارد اما مشکلات و مسائل روز جامعه را در بطن داستان خود نمایش می‌دهد؛ مسائلی چون قاچاق دختران و زنان و استفاده ابزاری از آنها، پدیده نامبارک آقازادگی و رانت خواری، باج گیری و برملا کردن زندگی خصوصی افراد مشهور با حضور نیما شعبان نژاد در نقش فردی همانند امین فردین و … .

همچنین فیلمساز با ساخت این اثر تلاش دارد تا نقطه ضعف‌های سیستم قضایی را به تصویر بکشد، ضعف‌هایی که سبب می‌شود خلافکاران با زیرکی و استفاده از خلأهای قانونی راه فرار داشته باشند، قوانین ناقص و معیوبی که موجب می‌شوند  افرادی چون کسری به سراغ اجرای عدالت فردی بروند و باعث ناامنی و هرج و مرج در جامعه شوند. باید دید امیرحسین ترابی که قبلاً فیلمی با عنوان «هزارتو» را ساخته است، در اولین تجربه سریال سازی خود می‌تواند مخاطب را تا پایان داستان راضی نگه دارد وعنوان موفق‌ترین سریال ژانر جنایی را کسب نماید؟

پایان پیام/