مرثیه خانه پدری جلال آل احمد
خانه پدری جلال آل احمد که یکی از خانههای تاریخی شاخص تهران محسوب میشود، در سایه بیتوجهی وزارت میراث فرهنگی مرمت نشده و امروز با خطر بروز آسیب روبهرو است.
ماجرای خانه پدری جلال آل احمد، مرثیهای آزاردهنده است که گویی سر تمام شدن ندارد. این خانه تاریخی که یکی از بزرگترین داستاننویسان معاصر ایران در آن پرورش یافت، سالها است که دارای حال و روز خوشی نیست.
پس از تملک این خانه توسط وزارت میراث فرهنگی، برای مدتی طولانی (حدود دوازده سال) تبدیل به خرابهای شده بود که معتادان خیابانی در آن سکونت داشتند و گزارشهای منتشره از وضعیت آن قلب هر کسی که دل در گرو میراث فرهنگی داشت را به درد میآورد.
دو سال پیش بود که مدیرکل وقت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی تهران، سرانجام اعلام کرد که قرار است با همکاری صندوق احیا و بهرهبرداری اماکن تاریخی و فرهنگی وزارت میراث فرهنگی، خانه پدری جلال آل احمد مرمت شود. در این مقطع قرار بر این بود که با همکاری صندوق احیا وزارت میراث فرهنگی، مرمت و احیای این اثر تاریخی کلید بخورد. کمی بعد مزایدهای برگزار و بنا با هدف مرمت و بهرهبرداری فرهنگی، برای مدت پنج سال به یک سرمایهگذار واگذار شد.
اگرچه قرار بود سرمایهگذار اقدامات مرمتی برای حفظ بنا را به انجام رساند و به آن کاربری فرهنگی دهد، بنا بر اطلاعات خبرنگار کجارو، وی بهتازگی مدعی شده بهدلیل اینکه هزینه در نظر گرفتهشده برای مرمت مربوط به دو سال قبل بوده است، امکان مرمت بنا در حال حاضر با این بودجه وجود ندارد.
در این شرایط، خانه پدری جلال که در سالهای گذشته توسط معتادان و بیخانمانهایی تخریبهای زیادی روی آن صورت گرفته بود، حالا بدون انجام مرمت به حال خود رها شده است.
عکاس: ناشناس
انتقاد بازمانده جلال از وضعیت خانه
فروردین ماه امسال بود که انتقادات محمدحسین دانایی، از بازماندگان خانواده جلالآلاحمد، در خصوص وضعیت خانه پدری جلال آل احمد خبر ساز شد.
دانایی با نقد عملکرد میراث فرهنگی کشور، ابراز داشت:
در ایام نوروز بنا به علایق شخصی به چند بنای قدیمی که بهعنوان میراث فرهنگی کشور در فهرست آثار ملی ثبت شدهاند، سری زدم. یکی از آنها خانه پدری مرحومان جلال و شمس آلاحمد است، خانهای قدیمی واقع در محله پاچنار تهران، اثری که هم نشاندهنده مقطعی از تاریخ ملی و گوشهای از زندگی درگذشتگان ماست، هم با شخصیتهای برجسته تاریخ کشور مرتبط است و هم نزد عامه مردم و عرف جامعه، آبرو و احترام دارد و مورد توجه خاص و عام است.
وی افزود:
آنچه در این خانه دیدم، سند متقنی است از وجود یک جریان قوی برای «حذف» میراث فرهنگی کشور با عنوان فریبنده «حفظ» میراث فرهنگی. آنچه دزدیدنی است، دزدیده شده؛ آنچه سوزاندنی است، سوزانیده شده و آنچه هم که قابل تبدیل به احسن نبوده، دودستی به طبیعت تقدیم شده است تا مادر طبیعت خدمتش برسد.
دانایی به بررسی سابقه و سرنوشت این خانه بهعنوان یک نمونه از میراث فرهنگی کشور پرداخت و آن را «اندوهبار» توصیف کرد و افزود:
مسئولان میراث فرهنگی کشور در سال ۱۳۸۳ تشخیص دادند که این خانه یکی از بناهای تاریخی شایسته حفاظت است و باید زیر نظر دولت قرار گیرد و محافظت شود؛ بنابراین، ابتدا نام و نشانش را در فهرست آثار ملی و بناهای تاریخی ثبت کردند و بعد به سراغ مالکانش آمدند تا آنان را راضی، اما در واقع، مجبور کنند که خانه را به دولت واگذار کنند تا جلو به اصطلاح تخریب و… آن گرفته شود. برای موفقیت در این فاز هم از شیوههای سلبی و ایجابی متعدد استفاده کردند تا سرانجام در سال ۱۳۸۹ موفق شدند و خانه را تصاحب کردند. تنها کارشان هم انجام چند کار جزیی و سطحی در حد رنگآمیزی در و دیوار و نصب یک تابلو نامربوط و برگزاری یک مراسم تبلیغاتی متظاهرانه با حضور مقامات و سخنرانی و بریدن نوار و… بود. بعد هم در خانه را بستند و رفتند، بدون دغدغه نسبت به گذشته و بدون اعتنا نسبت به آینده، آیندهای که تصویر حزنانگیزش از هماکنون قابل دیدن است، بیخبر از این که آثار ملی، نقطه تلاقی تاریخ با لیاقت آدمها هستند.
او در ادامه گفت:
آنچه در این ۱۲ سال بر سر این خانه آمده، یا آنچه بر سرش آوردهاند، مصداق بارز همان وضعیتی است که بهعنوان فاجعه یا تراژدی تعریف شد. خانهای که در زمان حضور مالکان بیادعای قبلی، گرچه پیر و فرتوت شده بود، باز هم پاک و مطهر و محترم بود؛ با نشانههایی از مسئولیتشناسی و دلسوزی و مراقبت و محافظت و نقطه امید مردم و اهل محل؛ ولی اکنون بدل شده است به یک «آینه دق»، یک ویرانه، ویرانهای آکنده از زباله و نخاله و ننگ و نکبت.
اگرچه با آمدن سرمایهگذار، خانه پدری جلال از نخاله و زباله خالی شده است؛ اما انجام نگرفتن مرمت برای این خانه تاریخی باعث شده که هم شکل مخروبه داشته باشد و هم احتمال بروز آسیبهای بیشتر قوت بگیرد.
شانه خالی کردن پیمانکار و بیتفاوتی وزارت میراث فرهنگی
در شرایطی که خانه پدری جلال آل احمد با هدف انجام مرمت و باز شدن دربهای آن به روی گردشگران به پیمانکار واگذار شد؛ اما با تعلل سرمایهگذار و بیتفاوتی وزارت میراث فرهنگی، این امر همچنان محقق نشده است.
در شرایطی که گویی وزارت میراث فرهنگی چشمان خود را بر وضعت خانه پدری جلال بسته است، فعالان مردمی حوزه میراث فرهنگی پیگیر وضعیت این بنای تاریخی شدهاند. انجمن سنگلج که سازمانی مردم نهاد و متشکل از فعالان حوزه میراث فرهنگی و شهری هستند؛ در این سالها تلاشهایی برای پیگیری مرمت خانه پدری جلال داشته است.
محمدرضا وحدتی، عضو انجمن سنگلج با تشریح وضعیت فعلی خانه پدری جلال، به خبرنگار کجارو گفت:
خانه پدری جلال احمد در اختیار وزارت میراث فرهنگی است؛ اما این وزارتخانه خانه را بهمدت پنج سال به شخصی به نام محبوبه کاظمی دولابی بهعنوان سرمایهگذار و بهرهبردار خانه پدری جلالآل احمد واگذار کرده است. این سرمایهگذار مدعی است پولی که برای مرمت بنا اختصاص یافته، مربوط به نرخ دو سال قبل است و الان به این دلیل که همه چیز افزایش قیمت پیدا کرده است، امکان مالی مرمت بنا را ندارد. از سوی دیگر وی مدعی است که سازمانهای آب و برق و شهرداری و سایر نهادهایی که قول همکاری داده بودند همکاری لازم را انجام ندادهاند.
منبع عکس: جماران
وحدتی ضمن تاکید بر شرایط نامساعد فعلی گفت:
در واقع هم خود سرمایهگذار دارد به گونه ای از انجام مرمت خانه شانه خالی میکند و هم نهادهای مربوطه کمک لازم را انجام نمیدهند. پیش از این انجمن سنگلج به سرمایهگذار برای رفع و رجوع مشکلاتی که با شهرداری داشت کمک کرد تا شاید مرمت خانه صورت گیرد؛ اما تاکنون اتفاقی نیفتاده است.
وی افزود:
تنها کاری که صورت گرفته صرفا این بوده که نخالهها و زبالههایی که در خانه وجود داشت، جمعآوری شده است؛ اما از نظر مرمتی و حفظ بنا اتفاقی نیفتاده است.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا وزارت میراث فرهنگی برنامهای دارد که پیمانکار را مجاب کند مسئولیتی را که پذیرفته به سرانجام برساند، ابراز داشت:
پیمانکار مسوولیت را پذیرفته است؛ اما در این زمینه خود وزارت میراث فرهنگی نیز دارد کوتاهی میکند. شخصا حتی به حراست میراث فرهنگی نیز گفتم که این موضوع را پیگیری کند؛ اما پیگیری نکردند.
با توجه به بیتفاوتی ادامه دار مسئولان وزارت میراث فرهنگی، همکاری نکردن سازمانهای دولتی و اقدامات ناکافی سرمایهگذار، به نظر میرسد انتظار مرمت این خانه تاریخی لااقل در سال جاری امری دور از ذهن باشد. در نهایت باید گفت مشخص نیست به چه دلیل مسئولان وزارت میراث فرهنگی که توان یا اراده مرمت این خانه تاریخی را نداشتند، خانه را از مالکان قبلی خریداری کردند که بسیار بهتر از وزارت میراث آن را حفظ کرده بودند.
نظر شما در خصوص شرایط امروز خانه پدری جلال آل احمد و سایر خانههای تاریخی چیست؟ عملکرد وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در حفظ و مرمت خانههای تاریخی را چگونه میبینید؟
عکس کاور: عصر ایران