گفت و گوی فارس با سردار نقدی| زن زندگی آزادی به روایت معاون هماهنگ کننده سپاه/ چرا بزرگترین رزم رسانه‌ای تاریخ علیه ایران جریان دارد؟

گروه سیاسی خبرگزاری فارس: اغتشاشات و ناآرامی اخیر کشور در حالی رقم خورد که دشمنان و رسانه‌های معاند و بیگانه تمام تلاش خود را برای دامن زدن به این اغتشاشات به کار بستند. امروز با توجه به اینکه با تلاش مردم و نیروهای امنیتی و مشخص شدن چهره واقعی اغتشاشگران و دست های پشت پرده دشمنان، آتش فتنه خاموش شده، در نشستی با سردار سرتیپ بسیجی محمدرضا نقدی معاون هماهنگ کننده کل سپاه پاسداران در خبرگزاری فارس به گفت وگو درباره وقایع اخیر و همچنین مسایل مهم کشور پرداختیم که مشروح این گفت وگو در ادامه آمده است:

غربی‌ها صراحتاً گفته‌اند که ایران دشمن ما است

فارس: سردار ضمن قدردانی از وقتی که برای این گفت وگو قرار دادید، برای اولین سوال تحلیل شما از فضای رسانه‌ای کشور و هجمه تبلیغاتی که دشمنان در این روزها علیه ایران اسلامی دارند، چیست؟

سردار نقدی: خدا را شاکرم که توفیق داد در جمع شما، نیروهای خط مقدم جنگ امروز حاضر شوم. احساسی که امروز بنده در میان شما عزیزان دارم احساس حضور در خط مقدم جبهه است. اینجا؛ امروز بدون شک خط مقدم جبهه است یک جنگ واقعی و بسیار جدی.

قدرت پیام انقلاب اسلامی و نافذ بودنش در آحاد بشر دشمن را وادار کرده که این جبهه را خیلی جدی بگیرد البته آنها شاید ابزار دیگری هم ندارند در واقع ابزار فیزیکی دیگری ندارند که با ملت ما هم مبارزه کنند.

دشمنان همه ابزار خود را تجربه کردند؛ از امواج ترور، جنگ نظامی، جنگ سیاسی و جنگ رسانه ای، جنگ های امنیتی و جاسوسی، جنگ اقتصادی و حتی تحریم. دشمنان در همه این جنگ‌ها شکست خوردند و  برداشت شان این بود که در این جنگ‌ها پیروز خواهند شد و انقلاب را تمام می‌کنند.

این جنگ‌ها نتوانست آنها را به اهدافشان برساند و به عبارت دیگر آنها مجبورند به خاطر نافذ بودن پیام انقلاب اسلامی و نشستن آن در قلوب و جذب قلوب مردم، بزرگترین رزم رسانه‌ای را در تاریخ بشریت راه بیندازند. شما همین الان تحقیق کنید که آمریکا و غرب چند رسانه فعال کرده اند. غربی‌ها صراحتاً گفته‌اند که روسیه، چین و ایران دشمنان ما هستند.

اما می بینیم به اندازه ۱۰ درصد رسانه هایی که علیه ما راه انداخته‌اند و کار می‌کنند علیه کشورهای دیگری که به عنوان دشمن نام برده اند، کار نمی کنند. خطر چین از لحاظ جایگزین شدن اقتصادی بسیار بیشتر از بقیه کشورها برای آمریکاست؛ چرا برای این کشور همچنین جنگ رسانه‌ای را راه ‌نیانداختند؟ این در حالی است که ۲۰۰ تلویزیون ماهواره‌ای و ۱۰۰ شبکه رادیویی به زبان فارسی علیه ایران راه انداخته‌اند.

این دلایل مختلفی دارد؛ یکی از دلایلش نافذ بودن پیام جمهوری اسلامی ایران است؛ این انقلاب حرف برای زدن دارد و فقط بحث اقتصادی و نظامی و بحث امکانات و ابزار و موقعیت ژئوپلتیکی نیست. این چیزی است که هویت آنها را تهدید کرده است چون جمهوری اسلامی پیام نو‌ و حرف نویی را به وجود آورده است. آنها شاید راهی ندارند جز اینکه جنگ رسانه‌ای راه بیندازند.

یکی از دلایل دیگر این است که حرفی برای زدن ندارند؛ اگر ایده جذاب تر از تفکر انقلاب اسلامی داشتند نیازی به این کارها نبود. یک رسانه دشمن می‌گوید دشمن می‌گوید زنان نباید فعالیت اجتماعی داشته باشند و درس نخوانند و رسانه دیگر می‌گوید که زنان هیچ محدودیت اخلاقی نباید داشته باشند و حجاب نداشته باشند و باید عریان باشند این دو حرف کاملا متضاد کجا زده می شود؟ هر دو رسانه در لندن هستند یکی می گوید شیعه کافر است و رسانه دیگر می گوید سنی کافر است. تضاد رسانه‌هایی که مقابل ما قرار گرفتند را ببینید. آنها اگر حرف جذابی داشتند که می‌توانستند مردم ایران را جذب کنند همان حرف را می‌زدند.

آن ها حرفی برای زدن ندارند، ۳۰۰ سال وقت داشتند ایده‌هایشان را پیاده کنند و نکردند؛ بدون هیچ مزاحم نه کسی رهبران‌شان را کشت، نه کسی ترور راه انداخت، نه کسی اقتصادشان را تحریم کرد؛ ولی نتیجه آن چیزی است که در کف خیابان‌های امریکا می‌بینید، ۱۰ میلیون کارتن خوابی که کف خیابان‌های آمریکا هستند. 

آمریکا در همه جا شکست خورده است

آمریکا و غرب در سیاست، در نظامی‌گری و فرهنگ، اقتصاد و … باخته‌اند، ایده‌هایی که غرب داشت محصولش شده این چیزی که الان هست. یک ارتش ناکارآمد و ناتوان که به دردی نمی‌خورد و در آخر نتیجه‌اش فرار از منطقه و افغانستان است.

مولفه اصلی قدرت امریکا ارتشش بود که الان وضعیتش را می‌بینید. شما آمار سازمان حسابرسی حکومتی آمریکا را ببینید که آمریکا چقدر سلاح در افغانستان جا گذاشته است؟ ۱۶۲ هزار بی‌سیم، ۶۴۰ هزار تفنگ، ۲۳ هزار نفر بر، ۸ هزار کامیون و ۲۰۰ بالگرد و هواپیما همه این ها را جا گذاشته و رفتند. کارآمدی ارتشی که به اندازه کل دنیا خرجش می‌کنند این است. 

کارآمدی سیاسی آمریکا را نگاه کنید، امریکایی که در ایران کارمندان سفارتخانه اش تمام کابینه را می‌چیدند و دولتش شاه را تعیین می‌کرد، ۴۴ سال است که می‌گوید جمهوری اسلامی نباشد اما امروز جمهوری اسلامی پر قدرت‌تر از هر زمان دیگری هست.

 

 

آمریکا ۲۵ سال است که می‌گوید حماس نباشد اما هست؛ ۳۵ سال است که می‌گوید حزب الله نباشد اما هست؛ ۱۲ سال است که می‌گوید  بشار اسد نباشد اما هست؛ ۵ سال است که می‌گوید حشد الشعبی نباشد اما هست و هر چی می‌گوید نباید باشد امروز هست. همه این‌ها به معنای شکست آمریکا است.

آمریکای لاتین را ببینید در آنجا هم که حیات خلوت آمریکا بود، شکست خورد. در امریکای لاتین تمام روسا را آمریکا تعیین می کرد ولی الان این شده که هر کسی می‌خواهد رئیس جمهور شود اول باید مفصل به امریکا فحش بدهد تا به مردم ثابت کند آمریکاستیز است که رای بیاورد.

انقلاب که پیروز شد آمدند محاسبه کردند که نفت دنیا چه زمانی تمام می شود و به این نتیجه رسیدند که وقتی که تمام دنیا به پایان برسد ۷۰ سال بعد منطقه ما یعنی ایران نفت و گاز خواهد داشت، یعنی یک دایره دور ایران، از قفقاز تا کشورهای عربی. بر اساس برآورد و نگاه استراتژیک اقتصادی تصمیم گرفتند و قانون ممنوعیت فروش نفت آمریکا را تصویب کردند و سعی کردند برای مصارف داخلی خود از خارج از کشورشان نفت بیاورند تا نفت آمریکا باقی بماند.

اما چون اقتصاد آمریکا در مقابل چین شکست خورد و به رتبه دوم رسید مجبور شد برای اینکه چند سالی اقتصاد خود را از لحاظ آمار و ارقام کماکان بالاتر نشان دهد به خام فروش بیافتد و بر خلاف یک کشور صنعتی پیشرفته مواد اولیه خود را خام فروشی کند.

حالا این روزها آمریکا  ۸ تا ۱۰ سال است که به خام فروشی نفت افتاده است و از چین کلی خواهش و التماس دارند که تعرفه ها را تعدیل کند تا صنعت  فولاد و آلومینویم‌شان برگردد. این آمریکا ۵ سال است که هر سال آنقدر صادرات زغال سنگ خود  را توسعه داده که به بزرگترین فروشنده زغال سنگ دنیا تبدیل شده است، با وجود اینکه این رقم ها را به کمک اقتصاد خودش آورده است روز به روز در مقابل چین در حال افول است و روند تسلیم اقتصاد برتر دنیا در مقابل چین را طی می شود و این اتفاق در یکی دوسال  آینده رقم میخورد. 

ناکارآمدی یعنی اینکه این همه امکانات دستت باشد و بی‌خاصیت باشی. آمریکایی ها مجبورند به ضرب و زور رسانه، خودشان را سرپا نگه دارند اما در رسانه هم ناکارامد هستند و این یک دلیل دارد و با وجودی که ۹۰ درصد رسانه‌های بزرگ دنیا عالم از لحاظ فیزیکی، گیرنده، فرستنده و ماهواره در دست آمریکایی‌ها و و صهیونیست ها است و نیروی انسانی بسیاری هم دارند ولی منفورترین در دنیا هستند و هرجا که رئیس‌جمهورشان برود مردم به او توهین می‌کنند، پرچم‌شان را آتش می‌زنند و رئیس جمهورشان جرأت ندارد به خیلی از جاهای دنیا سفر کند.

رئیس جمهور آمریکا یک نطق سالانه در آلمان داشت. جمعیتی هم برای سخنرانی او می‌آمد و محل سخنرانی اش پر می‌شد. تا همین ۱۵ سال گذشته جمعیت بزرگی می‌آمدند برای او؛ اما کم‌کم که جمعیت کم شد و دیدند کسی برای او نمی‌آید این قضیه جمع شد. خب اینها با این همه رسانه که دارند باز هم منفور هستند. ولی به هر حال با تمام توان و امکاناتش آمده است به جنگ شما و شما در مقابل چنین دشمنی ایستاده‌اید و لذا من عرض می‌کنم که در خط مقدم هستید و از صمیم قلب از شما تشکر می‌کنم به خاطر این ایستادگی‌تان و مقاومت‌تان، جدیت‌تان؛ با وجود امکانات کم، میدان را واگذار نکردید مثل رزمندگان خودمان که در جبهه، اسلحه و ابزار آلات دشمن خیلی بیشتر از ما بود اما ما پیروز شدیم.

سپاه در ابتدای جنگ حتی یک عدد تانک و نفربر هم نداشت. واقعاً چیزی نداشتیم. منتهی وقتی جنگ تمام شد همین سپاه چند تا لشگر زرهی داشت، گردان‌های ادوات داشت. اینها از کجا آمده بود؟ در زمان جنگ که کشورهای دیگر حتی یک شنی تانک هم به ما ندادند، نه فقط به سپاه کلا به جمهوری اسلامی ندادند.

همین لشکرهای زرهی که سپاه درست کرد صددرصد ادواتش از تانک‌ها و نفربرهای به غنیمت گرفته شده بود. توپخانه‌ها غنیمتی بود. شما هم امروز همین حالت را دارید و با امکانات کم در مقابل اینها ایستاده‌اید.

پیام ما مبتنی بر فطرت انسان‌ها است و مبتنی بر دروغ نیست و در واقع پیام صداقت است و آن بر دل‌ها می‌نشیند و اثر خودش را می‌گذارد.

یک بخش زیادی از دست و پا زدن دشمنان در راه اندازی حوادث اخیر و هزینه هایی که می‌کنند تا کشور را به آشوب بکشند، برای این است که یک تصویری از آشوب و ناامنی به دنیا مخابره کنند. چرا به چندتا فریم عکس با چنین موضوعاتی نیاز دارند؟ به خاطر شدت نفوذی است که ما در دنیا پیدا کرده ایم. شدت علاقه‌ای که در مردم دنیا پیدا شده برای همین است. مردم دنیا سران وابسته کشورهای خودشان را زیر سؤال می‌برند و می‌گویند شما چرا مثل ایران نیستید. شماها کمتر خبرهای اینها به دست‌تان می‌رسد و یا منتشر می‌کنید ولی این واقعیتی است که وجود دارد.

در همین جام جهانی دیدیم که نظر مردم چیست. این کسانی که برای تماشای فوتبال از اقصی‌نقاط جهان می‌آیند معمولاً غیر سیاسی‌ترین‌ آدم ها هستند و سرشان به همین فوتبال گرم است. دیدیم که در رابطه با ایران چه مطالب خوب و درستی گفتند. چه موضعی در مورد فلسطین و رژیم اشغال گر قدس داشتند و این تفکر در دنیا در حال پیشروی است. این مواضع کف خیابان کمتر به دست ما می‌رسد و منتشر می‌شود و دشمن دقیقاً سعی دارد اینها را سانسور کند. ولی آن سازمان جاسوسی غرب از این خبرها  اطلاع دارد و می‌داند چه خبر است و جریانی که در ملت‌ها شکل گرفته را می دانند.

جلسه‌ای داشتیم با یک عده‌ای که از آمریکای لاتین آمده‌ بودند و یک دوره‌ای اینجا داشتند، دیدیم آیاتی از قرآن را حفظ کرده و با صوت می خواندند، پرسیدم مسلمان شده اند این مهمانان؟ گفتند نه ولی می گویند هر چه که شما رفتار می‌کنید و می‌گویید، درست است و ما نمی‌دانیم شما چه می‌گویید و اسلام چیست و فقط رفتار شما را تکرار می کنیم چون عظمت شما را داریم می بینیم، تنها شما مَرد بودید و جلوی آمریکا ایستادید. صداقت را فقط شما داشتید؛ همه فرار کردند و فقط شما ماندید.

واقعیت کف خیابان دنیا همین است و اینها برای اینکه به مردم خلاف واقع القا کنند باید تصویرهای زشتی از خیابان‌های ایران منعکس کنند و بگویند این چنین که فکر می‌کنید نیست و خیابان‌های ایران پر از جنگ و درگیری است و مردم مخالف هستند.

یکی از دلایل مهمی که اینها این آشوب‌ها را به راه انداختند این است که جلوی این جریان اسلام‌خواهی و انقلاب اسلامی و طرفداری از این تفکر را در دنیا بگیرند.

دشمنان خیلی رسانه دارند و خیلی امکانات دارند، هیچ گونه محدودیت اخلاقی هم ندارند شب را روز نشان می‌دهند و روز را شب و شما هم اینجا با امکانات محدود، غریب افتاده‌اید.

فارس: تحلیل و ارزیابی شما از فعالیت های رسانه ای دشمن در ماجرای فوت مهسا امینی چیست؟ دشمن از ابزار رسانه در انعکاس اخبار فوت مهسا امینی و حوادث پس از آن چگونه بهره برد؟

سردار نقدی: بله. شما دیدید از ماجرای فوت یک خانمی-مهسا امینی- چه چیزهایی که ساختند، در حالی که جلوی دوربین فوت کرد. دیگر از این روشن‌تر؟ فوت این خانم که در یک پستو و یک سلول نبود، دقیقا جلوی دوربین بود. بعد ۵۰-۴۰ نفر خانم هم‌شکل این خانم هم آنجا بودند و آنها هم یک تخلف این مدلی انجام داده بودند و برای ارشاد دعوت شده بودند آنجا، آنها هم شاهد این ماجرا بودند و اگر کتکی چیزی و از این داستان‌ها بود که آنها از آنجا که بیرون می‌آمدند قطعا جنجال به راه می‌انداختند، اما دیدیدم در این صد روز گذشته توسط آن ها هیچ صحبتی مطرح نشد. جلوی ۴۰ نفر انسان شاهد که از جنس خود آن دختر بودند آنهم جلوی دوربین این اتفاق افتاد و بعد ۱۰ ها حجت دیگر هم اضافه می‌شود که این فوت یک اتفاق ناشی از بیماری بوده، ولی همه آنها در خارج از کشور می‌آیند پای کار و شوخی ندارند سر این ماجراها و همه تلاششان را انجام می‌دهند.

 

این همه رئیس‌جمهور، و این همه نخست‌وزیر در کشورهای اروپایی و رئیس مجلس آنها آمدند پای کار اینها و همه شان دروغگو بودند. محیط ارشاد که محیط ضرب و شتم نیست؛ فضای ارشاد یک فضای محبت‌آمیز است که باید حرف‌هایش در مخاطب نفوذ پیدا کند.

بعد این خانم را به بیمارستان بردند، و صدها پزشک و پرستار و همه عوامل بیمارستان او را از نزدیک دیدند، یک کدام از آنها نیامد بگوید که من آثاری از جراحت در چهره او دیدم. پدر او را جلوی دادستان به بیمارستان می‌آورند و از او می‌پرسند ضرب و شتمی و جراحتی می‌بینی و او جلوی دوربین می‌گوید خیر.

بعد شایعاتی دیگر می سازنند، تا اینکه پزشک معالج او که چندین سال پیش تومور مهسا امینی را عمل کرده، گزارش می‌دهد و می‌گوید ماجرا چیست و پزشکی قانونی هم بعد از چندین روز که طول کشید گزارش داد، در همه آزمایش‌ها و صحبت‌ها تصدق کردند که هیچ ضرب و شتمی رخ نداده است.

بنده یک جایی یک صحبتی کردم و گفتم، پادشاه هم که فوت می‌کند اینقدر آزمایش نمی کنند که مطمئن بشوند هیچ بحثی نیست؛ دیدید که در ماجرای مهسا امینی پزشکان هم بیانیه دادند که حزب‌اللهی هم نیستند و امضا کردند و تایید کردند که ضرب و شتمی اتفاق نیافتاده است. بعد رفتند از مغازه‌دارهای سقز که همسایه‌های این خانم بودند پرسیدند، آنها هم تصدیق کردند این خانم چندین بار افتاده و زمین خورده و حالت متعادل نداشته است.

بعد بچه‌‌‌‌‌های نیروی انتظامی از بیمارستان که این اتفاق افتاده بود و شلوغ شده بود، تلفن‌های آنجا را کنترل می‌کردند تا مسئله امنیتی پیش نیاید، از همان‌جا یکی از اقوام زنگ می‌زند «همان اتفاق همیشگی برای دخترتان افتاده است»  ولی باز می‌بینیم همه‌شان برعکس آن ماجرا را تعریف می‌کنند و دروغ می‌گویند و اینقدر این دروغ را تکرار کردند و اینقدر بی‌پروا این موضوع را ادامه دادند، دیدیم که به باورهای مردم این موضوع را نشاندند و خیلی از آدم‌ها در جامعه فکر کردند قتلی صورت گرفته است.

شما با چنین افرادی که این چنین بی‌پروا دروغ می‌گویند و همه حقایق را جابجا می‌کنند، روبه‌رو هستید و کارتان ساده نیست؛ به هر حال باید بدانید راه حقیقت، همیشه در طول تاریخ، چنین دشمنان رسانه ای را داشته است. این را خود قرآن می‌گوید. خداوند از دست چنین انسان‌هایی آه می‌کشد.

خداوند در آیه ۳۰ سوره یاسین می گوید: ” آه از دست این بندگان، هیچ پیامبری نیامد مگر اینکه او را مسخره کردند”، دقیقا همین کار رسانه‌های باطل است. در تمام دوره‌های انبیاء همیشه چنین افرادی وجود داشته‌اند و فکر نکنید این شما هستید که در چنین برهه‌ای قرار دارید و جنگ رسانه‌ای راه انداختند و دروغ می‌گویند و شما را مسخره می‌کنند. تمام کسانی که در تاریخ حقیقت را گفتند، این چنین جریانی علیه‌شان راه افتاد. بدانید که این مسئله تازگی ندارد.

قطعا شما خبرنگاران و مدیران رسانه های انقلابی پیروزید، یقینا شما پیروزید چون در مسیر حقیقت قدم برمی‌دارید. چون در دفاع مظلوم قدم برمی‌دارید. چون در دفاع از اسلام قدم برمی‌دارید و خداوند این را تضمین کرده است.

ببینید در عرصه امنیتی نیروهای جمهوری اسلامی چه موفقیت های بزرگی را کسب کردند. وقتی سرویس های اطلاعاتی ما آن فرد را از فرانسه می‌گیرند -روح الله زم- به اینجا می آورند ومحاکمه اش میکنیم؛ یا جاسوس‌های آمریکا و اسرائیل را می‌گیریم، آنها که ابزار زیادتری از ما دارند. در جبهه های دفاعی برتری ها را ببینیم و در این عرصه هم توکل به خدا کنید، ان‌شاءالله پیروزید.

ما ساز و برگ کمی داریم و راه برنده شدن ما توکل بر خداست. هر کسی که به خدا توکل کرد پیروزی او تمام است ولی کارهای دیگری باید بکنیم که یکی از آنها ابتکار و خلاقیت است. حضرت ابراهیم را ببینید چگونه با نمرود محاجه می‌کند یا حضرت موسی با فرعون یا پیامبر با مخالفینش؟ همه ابتکار عمل داشتند. پیامبر می‌گوید شما هم آدم‌هایتان را بیاورید و ما هم آدم‌هایمان را بیاوریم، لعنت بر کسی که دروغ بگوید. اگر راست می‌گویید یک آیه مثل قرآن بیاورید. روش‌های پیامبر را می‌بینید که چقدر مبتکرانه است. می گوید اگر راست می گویید یک آیه مثل قرآن بیاورید این تحدی و ابتکار دشمن را شکست می دهد.

اگر شیب پیشرفت زنان یک کشور اروپایی به اندازه زنان ایرانی باشد به دین آنها در می آیم

فارس: جایگاه زنان ایرانی را در مقایسه با زنان سایر کشورهای جهان چگونه تفسیر می کنید؟ آیا در ایران حقوق زنان تضییع می شود؟ و تحلیل شما از ادعای آمریکا و غرب مبنی برنقض حقوق بشر توسط ایران چیست؟

سردار نقدی: ما هم در اینجا می توانیم تحدی کنیم ما را متهم می کنند که انقلاب اسلامی زن را به انزوا برده و از حقوقش کرده، ما می گوییم اگر یکی از کشورهای اروپایی، شیب و اوج گیری پیشرفت‌هایی که زنان ایران، در ۴۰ سال گذشته داشتند را داشته باشند، من به دین آنها درمی‌آیم. اگر یکی از کشورهای اروپایی در ۴۰ سال گذشته شتاب‌ پیشرفت‌هایی که زنان ایرانی در مسائل اجتماعی، نه در مسائلی که خیلی اختصاصی ماست که ما آن را مانور بدهیم، خیر،‌ در حوزه‌هایی مثل ورزش، هنر، سینما، علم، و پزشکی که آن ها روی آن مانور می دهند اگر پیشرفت هایی با شدت زنان جمهوری اسلامی را داشتند، من دینم را به دین آنها تغییر می دهم.

 اما ببینید چگونه برای ما جا انداختند و القاء کرده اند که ما همه خود را در حوزه زنان بدهکار می‌دانیم؛ حال آنکه اینگونه نیست هنر جمهوری اسلامی این بوده است که جامعه ما در حوزه زنان صدها برابر، هزاران برابر پیشرفت داده است. اما آن چیزی که رسانه‌ها نشان می‌دهند فرق می‌کند.

جمع مولفه‌های سلامت، معیشت، امنیت، آرامش، رضایت، همه آنها اگر جمع بشود، می‌شود مولفه امید به زندگی؛ وقتی مولفه امید به زندگی بالا می‌رود یعنی برآیند مجموع این مولفه ها بهبود پیدا کرده است. خانم‌های ایرانی از رتبه صد و چهل و دوم دنیا در سال ۵۷ به رتبه چهل و نهم رسیده اند یعنی از لحاظ امید به زندگی از ۹۳ کشور سبقت گرفته اند. شما حرف برای گفتن دارید و ما باید ابتکار داشته باشیم و خلاقیت داشته باشیم و این را به گوش همه دنیا برسانیم؛ همین نکته را من نقل کردم توسط رسانه ها منتشر نشد.

دشمن تمرکز کرده است و ۳۰ سال است که می گوید ایران به زنان بی احترامی می کند و حق آن ها را در همه عرصه ها خورده است و ما باید به عنوان بدهکار پاسخگو دهیم، در صورتی که طلبکار غربی ها هستیم. ما درخشان ترین پرونده را در حوزه زنان داریم. دشمن از هر حادثه و واقعه ای استفاده می کند تا به هدف خود برسد. دشمن آن چیزی را که می خواهد به جامعه منتقل کند را در دل خبر خود جا می دهد.

آن ها ایران را به رفتار دیکتاتوری متهم می کنند که یکی از بزرگترین دروغ های تاریخ در دنیاست. کشوری که تمام شعون و امورش بر اساس آرا مردم است. یک روز انتخابات کشور ما عقب نیفتاده است و یک روز مجلس ما منحل نشده است. اما در کشور آن ها انتخابات زود هنگام رخ داده و حتی مجالس آن ها منحل شده است.

یکی از مسئولین خبرگزاری ها به من گفت سال ۸۸ ما را فراخوان کردند به دفتر رهبر انقلاب. در اوج معرکه و در درگیری ها فکر کردیم می خواهند بگویند در رسانه ها فضا را علیه فتنه گران تند تر کنید، ولی تذکر دادند مبادا به مخالفان کوچکترین اتهام نابجایی وارد کنید. مبادا تهمتی به مخالفان بزنید. باید انصاف را رعایت کنید. ما چنین رهبری داریم که در اوج فتنه، چنین توصیه‌هایی دارد، آن وقت  می‌شود این نظام را دیکتاتور قلمداد کرد؟ انتخاباتی که صورت گرفت، همه ما می‌دانستیم که آن کاندید نمی‌خواهد راه امام و انقلاب را در پیش گیرد و قطعاً می خواهد با غربی ها ببند و همه می دانند که چقدر رأی آورد یعنی همان ۵۰.۷ درصد.

اگر ده‌ تا صندوق پر رأی تهران یا یک شهرستان باطل می‌شد انتخابات به دور دوم کشیده می‌شد و انتخابات نتیجه دیگری می داد چون او در مقابل بقیه رقبا تنها می‌ماند. آیا این کار را کردیم؟ مگر کاری داشت این موضوع؟ اما آیا چنین کارهایی در انقلاب صورت گرفت؟ نه، بعد ۸ سال این همه کارهای ناشایست و موضع‌گیری‌های نادرست صورت گرفت. امروز یک حرفی زده می‌شود، مخالفان آن سریع یک جوابی می‌دهند. کسی که می‌گوید زور و رسانه در دست شماست، خب، کسانی که اگر زور و رسانه داشتند نمی‌توانستند برخورد کنند؟ آیا کسی برخورد کرد؟ همه تحمل کردند به خاطر احترام به آرای مردم. آن وقت در چنین نظامی که این چنین عمل کرده می‌گویند دیکتاتوری. با کدام سند؟ واقعا سندهایشان را رو کنند.

جالب همین جاست که این فرد که به ما دیکتاتور، در رسانه هایشان می‌گویند رضاخان روحت شاد! اگر به هنرمندان بگویید خودتان تأمل کنید و یک مجسمه از دیکتاتوری بسازید؛ ۸۰ درصد از افرادی که فرهیخته باشند و تاریخ می‌دانند مجسمه‌ای از رضاخان را می‌سازند. بعد کسی به جمهوری اسلامی با این منشش می‌گوید دیکتاتوری، بعد به آن کسی که شب می‌خوابید و صبح بیدار می‌شد و می‌گفت همه مردم باید فلان کلاه را بگذارند وگرنه مجازات می شود، هیچ کس نباید روضه بخواند، همه باید فلان کت را بپوشند این دیکتاتور می شود نماد آزادی! اینها را باید برای مردم بازگو کرد.

در اتفاقات اخیر همه دیدیم دشمنان گفتند که فلانی توسط حکومت کشته شد، یک محوری انتخاب کردند که چگونه راجع به این موضوع کار کنند. یعنی تمام اخبار را طوری منتشر کنند که این محور ولو دروغ جا بیفتد. چرا، ما نباید در طول زمان با تمرکز روی مسائل مهم پاسخ این حرف‌ها را بدهیم و واقعیت را جا بیاندازیم که جمهوری اسلامی خیلی پیشرفته‌تر از همه جهان غرب در حوزه زنان عمل کرده است. خب، این می‌شود محور و در همه اخبار باید این محور در اذهان مردم جای بگیرد تا این حقیقت جا بیفتد. اگر آنها می‌گویند ماست سیاه است و سیاه را جا می‌اندازند ما کارمام ساده تر است باید سفید بودن و حقیقت را جا بیندازیم. ولی باید محور و گزاره‌ها را تکرار کنیم. ما نباید زبانمان الکن باشد. ما امروز باید تحدی کنیم.

اگر یکی از این رهبران اروپایی ثابت کند و یک برگ سند رو کند که این خانم را ما کشته‌ایم، ماهمه حرف های دروغ دیگر آنها راهم می پذیریم. واقعا در مقابل این دروغ ها چه باید گفت؟ اینها را ما باید بگوییم. شما این همه سازمان جاسوسی و این همه دستگاه شنود دارید و این همه ابزار ماهواره‌ای دارید خب برای ادعایتان  یک برگ سند ارائه کنید. چرا این را ما نمی‌توانیم بگوییم؟ چرا پشت سر هم هر روز تیتر نزنیم رهبران دروغگوی اروپا؟ یکی از تکنیک‌هایی که آنها به کار می‌برند تکرار است. یک حرف را آنقدر تکرار می‌کنند که یک دروغ جا بیفتد. چرا ما برای اینکه حرف راست را جابیاندازیم از تکرار آن خجالت می کشیم و می گوییم حرف تکراری است.

متاسفانه رسانه‌های ایران، همه شان خجالتی هستند و یک حرف را یک بار که می‌زنند دیگر تکرار نمی‌کنند. واقعا تکرار کنید. یک حقیقت که می‌خواهد جا بیفتد صد بار باید تکرار بشود. یک بار از دید روانشناسی و یک بار از دید جامعه شناسی و یک بار از دید سیاست. یک حقیقت را انقدر تکرار کنید تا جا بیفتد. 

بنده اگر در صدا و سیما کاره ای بودم کشته شدن معلم سیاه پوست آمریکایی توسط پلیس که با شوکر این معلم را کشتند را ۲۰۰ بار در تلویزیون ظرف ۵ روز در تمام شبکه ها، بین برنامه ها و فیلم ها نشان می دادم و یک خبر و یک صدا روی آن می گذاشتم و می گفتم این است حقوق بشر آمریکایی تا برای مردم جا بیافتد و دیگر کسی تردید نکند.

یک نفر در ایران فوت کرد همه شان می گویند: کشتند! اما جورج فلوید را در مقابل دوربین ها کشتند و جلوی دوربین او را خفه کردند و یک کشور اروپایی نیامد بگوید ما اسم خیابان هایمان را جورج فلوید گذاشتیم. حالا برخی کشورهای اروپایی نام خیابان شان را مهسا امینی گذاشتند. اما بعد از کشتن جورج فلوید یک کشور اروپایی آمریکا را تحریم نکرد و نگفت ما ۵ روز روابطمان را با آمریکا قطع می کنیم. چرا ما الکن هستیم؟ 

در سند جلسه استماع کنگره آمریکا که در اکتبر سال جاری منتشر شد، آمده است در سال ۲۰۱۹، تعداد ۴هزارو ۲۳۴ زندانی در امریکا کشته شدند. یعنی حتی اگر دروغ آنها را بپذیریم که این خانم را ناجا کشته است آنها فقط ظرف یکسال ۴۲۳۴ مهسا امینی را کشتند. در همین سند نوشته است که این تعداد کشته ۶.۶ دهم درصد نسبت به سال قبل تغییر داشته است. حتما سال های قبل هم همین آمار وجود داشته و اتفاق افتاده است. 

 

 

چنین اخباری از آمریکا منتشر شد ولی فقط یک بار در یک بخش خبری تکرار شد باید ۵۰ بار در شبکه های مختلف خبری پخش شود و برای آن میزگرد و مصاحبه تهیه و علت آن بررسی شود. رئیس سازمان های زندان را بیاورند و از او بپرسند چرا چنین اتفاقاتی در امریکا میافتد و بعد از حقوقدانان مسائل حقوقی و ابعاد آن را بررسی کنند. تا این مسائل جا بیافتد. اینها که به خاطر فوت یک نفر در ایران عزای عمومی جهانی راه انداختند و تهمت دروغ قتل می زنند، خودشان در یک سال چند زندانی کشته می دهند.

برخی از روسای جمهور ۵ بار پشت بلندگوهایشان به دروغ گفتند این خانم که در ارشادگاه افتاده و فوت کرده را جمهوری اسلامی ایران کشته است. اما خودشان ۴۲۳۴ کشته در زندان هایشان داشتند. شما جلوی چشمان مردم جورج فلوید را خفه کردید و آن معلم سیاه پوست را با شوکر کشتید. مگر این معلم چه کار کرده است؟ فقط برای اشتباه رانندگی او را به قتل رساندند. یا مادری را در مقابل کاخ سفید به همراه فرزندش به قتل رساندند فقط به خاطر این که دستش را به سمت لباسش برد و فکر کردند می خواهد اسلحه در بیاورد که او را هم کشتند.

حالا ما چنین اخباری را منتشر می کنیم ولی یک ساعت بعد از صفحه اول ما بیرون می رود و روز بعد هم از صفحه بیستم می رود به آرشبو. باید محور داشته باشیم و گزاره هایی را انتخاب کنیم تا حقیقت ها برای جامعه جهانی جا بیافتد و از تکرار خسته نشویم و به بهانه مختلف به تکرار آن بپردازیم.

رسانه های خارجی فارسی زبان مثل بی بی سی وقتی می‌خواهند درباره ایران خبر دهند ترفندهایی دارند. مثلا شخصی برای افتتاح یک ورزشگاه رفته بعد از نقل خبر می گوید این همان شخصی است که در فلان تاریخ چند سال پیش فلان کار را کرده است. چون برنامه دارد و می خواهد درمورد شخصیت آن فرد یک انگاره را جا بیاندازد. در واقع برای خود مشخص کرده است که باید این شخص را بزند. اما ما نمی توانیم حتی حقایق را که روشن است بگوییم و جورج فلوید را نمی توانیم جلوی چشمان مردم نگه داریم. باید بگوییم کسانی که راجع به مهسا امینی به جمهوری اسلامی تهمت زدند همان کسانی هستند که جورج فلوید را کشتند و فیلم آن را هم منتشر کنیم.

روسای جمهور آمریکا و فرانسه که ادعا کردند مهسا امینی را پلیس به قتل رسانده، چرا یک سند هم ارائه نکردند؟

باید با ابتکار و تمرکز، محورهایی را که جهان باید بداند به صورت مکرر تکرار کنیم. الان که مفابل دشمنی واقع شده ایم که انبوه رسانه هاو امکانات جنگ روانی را در اختیار دارد و در این جنگ نرم، ابزار اندکی در اختیار داریم وظیفه ما سنگین تر است و باید از این ابزار اندک حداکثر استفاده را کنیم. خدا پیروزی شما را تضمین کرده است. 

روسای جمهور آمریکا و فرانسه و برخی کشورهایی که ادعا کردند که مهسا امینی توسط پلیس به قتل رسیده است یک سند ارائه کنند. سندشان کجاست؟ بعد می گویند می خواهیم هیات حقیقت یاب تشکیل دهیم. شما که از قبل قضاوت خودتان را کردید دیگر هیات حقیقت یاب چه معنایی دارد؟ آنها بی طرف نیستند و از قبل بدون اینکه سندی ارائه کنند قضاوت کردند. 

حقوق دانها درباره دروغگویی روسای جمهور کشورهای مختلف ورود کنند

حقوق دانان باید بیایند و تبیین کنند که آیا دروغگویی روسای جمهور کشورهای مختلف از لحاظ حقوقی در دادگاه های بین المللی قابل پیگیری است؟ باید بگویند که آیا روسای جمهور کشورهایی که تهمت قتل به ایران زدند و آشوب ایجاد کردند، آیا در دادگاه های بین المللی قابل پیگرد است؟

رسانه های کشور درباره مسائلی که در جامعه شبهه و ابهام ایجاد میکند باید با هماهنگی، روایت صادقانه قابل فهم عمومی که پیچیده و فنی نباشد را در دستور کار قرار دهند و آن را روایت کنند. برای حوادث و مواردی که شبهه اجتماعی است و در جامعه مطرح شده است اگر برای این شبهات یک روایت قابل فهم مشترک پیدا کنیم و برای مردم شرح دهیم، حتما تاثیر گذارتر است. ما در جمهوری اسلامی چیزی برای پنهان کردن از مردم نداریم اگر اشتباهی هم بوده عذرخواهی می کنیم. حتی اگر مردم به پستوهای ما بروند چیزی بخواهیم به خاطر آن خجالت بکشیم نداریم ما با مردم خودمان رو راست هستیم. اگر اشتباهی هم توسط ماموران ما رخ بدهد که البته در همه جای دنیا این اتفاقات می افتد، یک نظام را شرمنده نمی کند و البته ما از آن اشتباه عذرخواهی میکنیم.

برای ما جا انداخته اند که مثلا همه آقازاده ها در خارج هستند و این را به بدیهیات تبدیل کرده اند به طوری که اگر بگویم اینطور نیست همه شما موضع می گیرید و میگوید همه آقازاده ها در خارج هستند. مثلا کدامیک از فرزندان رهبر انقلاب، رئیس جمهور، رئیس مجلس، فرماندهان ارشد نظامی، رئیس دستگاه قضا، وزرای دولت در خارج هستند؟ انقدر این مسائل را مطرح می کنند که مردم باور می کنند. مثلا فسادهای مالی را طوری عنوان می کنند و می گویند که گویا فساد در ایران سیستماتیک است. آیا در کشوری که در آن فساد سیستماتیک است، آیا پرونده های فساد مالی پیگیری می شود؟ اینکه برای فسادهای مالی پرونده تشکیل می شود و پیگیری می شود نشان می دهد که فساد سیستماتیک نیست چون پرونده آن پیگیری می شود و نشان می دهد کسانی که پیگیر پرونده های فساد مالی هستند، مسئولان سالمی در نظام هستند.

کسانی که فساد مالی و اقتصادی دارند، به بازپرسان و دستگاه قضا پیشنهاد رشوه می دهند و آن بازپرس سالم بوده و رشوه نگرفته است و بعد از آن نیز قاضی حکم صادر می کند و زندان بانی هم که آن مفسد را نگهبانی می کند هم سالم است. همه این ها نشان می دهد فساد سیستماتیک نیست. اگر فساد سیستماتیک بود که هیچ پرونده بزرگی با ارقام درشت بسته نمی‌شد، هیچ مجرم بزرگ اقتصادی اعدام نمی شد.

اگر در کشورهای غربی یک مسئولی را به خاطر خلاف مالی بگیرند چنان به رخ ما می کشند که عدل علی را از این ها یاد بگیرید و این ها اسلام حقیقی هستند. در صورتی که ما معاون اول رئیس جمهور و برادر رئیس جمهور(زمانی که رئیس جمهور بود) و پسر رئیس مجمع تشخیص نظام را که پر نفوذترین فرد بعد از رهبری بود را گرفتیم و زندان انداختیم و جریمه اش کردیم. آیا این ها هیچ کدام دلیل بر عدالت خواهی و قاطعیت و جدیت در مقابله با فساد نیست؟ حالا اگر آن طرف دنیا کاری کنند یک غوغایی علیه ما می کنند.

شما به من بگویید که چند هکتار از جنگل های کالیفرنیا در آتش سوخت؟ حتی شما که اهل خبر هستید هیچ کس نمی داند چه برسد به مردم. اما وقتی یک ساختمان پلاسکو در تهران آتش گرفت، در رسانه هایشان یک غوغایی  علیه ما راه انداختند که شبکه ۶ در صدا وسیما مجبور شد ۲۰ روز حتی بیشتر، از پلاسکو پخش زنده ۲۴ ساعته داشته باشد. آن ها همه دروغ ها را گفتند و به بهانه یک آتش سوزی خواستند بگویند که مسئولان ایران ناکارآمد هستند.  ۶ ماه بعد در لندن ساختمان گرانفل سوخت اصلا کسی اسم آن را می داند؟ اصلا چند بار تکرار شده است؟ در آن حادثه ۷۹ نفر کشته شدند یعنی ۴ برابر شهدای ساختمان پلاسکو. همه کشته شدگان حادثه پلاسکو به جز چند نفری که اول حادثه کشته شدند، بقیه آتش نشان بودند. یعنی آتش نشان های ایرانی هم کارآمدتر بودند و زودتر رسیدند و هم  بر اساس تربیت اسلامی فداکار بودند و خودشان را سپر بلای مردم کردند؛ اما در انگلیس یک آتش نشان هم کشته نشد چون جرات به آتش زدن نداشتند و ۴ برابر هم کشته دادند فقط مردم کشته شدند. حالا اگر کسی ناکارامد است، کیست؟

در کالیفرنیا ۱ میلیون و ۳۹۰ هزار هکتار جنگل در سال ۲۰۲۰ در آتش سوخت  و ۶ هزار و ۵۰۰ خانه در پی این آتش سوزی سوخت و خاکستر شد و صدها خودرو سوخت و ده ها نفر کشته شدند. ۴۶ روز این آتش سوزی ادامه داشت و ابرقدرت جهان توانایی مهار آتش سوزی را نداشت. حتی زندانی هایشان را با تشویق آزادی و تخفیف مجازات به کار گرفتند تا آتش را خاموش کنند که باز هم موفق نشدند و به نظرم اخر هم باران آتش را خاموش کرد اما با وجود این افتضاح بزرگ هیچ کس احساس نمی کند آمریکا ناکارآمد است اما ما یک ساختمانمان که آتش گرفت فریاد زدند که مهندسی شان ایراد دارد، مدیریت ندارند و ناکارآمد هستند و ما هم القات آنها را می پذیریم و با هم در می افتیم.

این ها را باید برای مردم گفت و مقایسه ها را برای مردم جا انداخت. این جنگ رسانه ای است. در آتش سوزی جنگل های کالیفرنیا ۳ درصد خاک یکی از بزرگترین ایالت های آمریکا در آتش سوخت که خیلی است.ما مثل آنها دروغ گو نیستیم که فوت آن خانم را تبدیل کردند به قتل و آن همه هیایو راه انداختند این آمارها را ما نساخته ایم. الان در سایت های آمریکا بروید بزنید آتش سوزی ۲۰۲۰ کالیفرنیا، این ارغام را خودشان منتشر کرده اند اما نمی گذارند همه دنیا روی این اخبار متمرکز شوند.

فارس: از حضور شما و پاسخ به سوالات ما بسیار ممنونیم.

سردار نقدی: من از شما تشکر می کنم و برایتان آرزوی توفیق دارم.

پایان پیام/