جعل نام «خلیج فارس»؛ تخم لقی که جمال عبدالناصر در دهان اعراب شکست

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس، طی ۱۰۰ سال اخیر دگرگونی‌ها و تغییرات گسترده‌ای در سیمای جغرافیای سیاسی غرب آسیا به دلیل تحمیل خواسته‌های قدرت‌های جهانی و دولت‌ها رخ داده که چهره این منطقه را به طور اساسی تغییر داده است. عمده تغییراتی که سنخیتی با تاریخ و بافت مردم این منطقه ندارد و تبعات آن همچنان دامن‌گیرشان است.

از تجزیه شامات به سه کشور سوریه، لبنان و فلسطین و سپس زایش کشوری به نام اردن از درون فلسطین با اهدافی کاملا استعماری و در ادامه واگذاری فلسطین به رژیم اشغالگر صهیونیستی تا تلاش برای تغییر نام خلیج فارس، همه در راستای همان تحولاتی است که سنخیتی با تاریخ و بافت مردمی منطقه ندارد و صرفا خواسته‌ای از جانب کشورهای بیگانه یا در مسیر برنامه‌های آن‌هاست.

استفاده از نام جعلی خلیج «ع.ر.ب.ی» یکی از همین مواردی است که باید ریشه‌های آن را در نقشه‌های استعماری جست‌و‌جو کرد، حتی اگر از زبان کسانی جاری شده باشد که ظاهری ضد استعماری دارند. به نظر می‌رسد اولین کسانی که از نام جعلی استفاده کردند، سلطنت‌طلبان عراقی در دهه ۵۰ میلادی (۳۰ شمسی) و بعد از آن کودتاگران به رهبری حسن البکر و همزمان تجزیه‌طلبان عرب در داخل ایران بودند. اما در فضای داغ «پان عربیسم» دوران «جمال عبد الناصر» رییس جمهور پیشین مصر، او بود که موجب رواج این نام جعلی در میان کشورهای عربی شد؛ هرچند اکنون اسنادی وجود دارد که خود عبدالناصر هم چندان به این جعل تاریخی معتقد نبوده و در مکاتباتش نام خلیج فارس را بکار می‌برده است.

بنا بر روایتی نام مجعول و ساختگی خلیج «ع.ر.ب.ی» اولین بار در مصر توسط «جنبش ملی گرایان عرب» که ریاست آن را «جمال عبدالناصر» بر عهده داشت، مطرح شد و وی در اقدامات دولتی خود در مصر به همه مدارس و دانشگاه‌های کشورش دستور داد که نام تاریخی خلیج فارس را حذف کنند و نام مجعول عربی را بر آن بگذارند تا در نتیجه با جعل تاریخ منطقه برای اعراب بدوی هویت ساختگی ایجاد کنند.

اما به نوشته دکتر «محمد عجم» در کتاب «اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان» این موضوع که جمال عبدالناصر دستور داده تا در تمامی مدارس و ادارات و نقشه‌های چاپی از نام خلیج «ع.ر.ب.ی» استفاده کنند، صحت ندارد و جمال عبدالناصر چنین دستوری نداده و این نام جعلی به تدریج در مکتوبات رسمی و ادارات متداول شده است، هرچند اولین فردی که در مصر دست به این جعل تاریخی زد عبدالناصر بود و طبیعتا اجزای دیگر دولت نیز به مرور به تبعیت از وی اقدام می‌کنند.

نکته جالب در تایید این موضوع، اینکه خود عرب‌ها هم به این تحریف اعتقادی ندارند، چرا که در قاهره، تا همین چندی پیش خیابانی به اسم «خلیج فارس» وجود داشت که بعد از مدتی، مصری‌ها نام این خیابان را «خلیج ع رب ی» گذاشتند ولی دوباره نام آن به «عبدالمحسن سلیمان» نامی که در دوره «ملک فاروق» مرسوم بود، تغییر یافت. این خیابان در نزدیکی خیابان های ایران، تهران و مصدق قرار دارد و کمی دورتر هم خیابانی به نام قمبیز (معرب شده کمبوجیه و کامبیز) قرار دارد که فضایی کاملا ایرانی به نام‌های این منطقه داده است.

 

روزنامه‌های مصری تا سال ۱۹۷۱ همچنان عبارت خلیج فارس را به‌طور متناوب به کار برده‌اند و نشریه «اهرام» انگلیسی همواره persian gulf را تا همین سال‌های اخیر به کار برده ‌است. رهبران ناسیونالسیت و عبدالناصر در مصر تا مدت‌ها عبارت خلیج فارس را به کار می‌بردند، شاید مهم‌ترین سند در این باره به فایل صوتی معروف جمال عبدالناصر باز می‌گردد که در آن صراحتا از نام «خلیج فارس» استفاده می‌کند.

 

اما در راستای رقابت جمال عبدالناصر با محمد رضا پهلوی شاه مخلوع ایران، او تصمیم گرفت که از همه ابزارها از تبلیغات رادیویی گرفته تا تغییر نام خلیج فارس به رویارویی با ایران اقدام کند؛ همزمان روزنامه‌های مصر در آن زمان شروع به ترویج این ادعا کردند که ایران جزایر سه‌گانه را به اشغال خود در آورده است، به طوریکه روزنامه مصری‌ الاهرام در راستای عربی نمودن خلیج فارس ایران را متهم کرد که جزیره ابوموسی را اشغال کرده است.

پس از پایان یافتن دوران حکومت ناصر در مصر و رابطه خوب محمدرضا پهلوی با انورسادات استفاده از این واژه مجعول توسط کشورهای عربی کم شد، اما در سیمای کلی در چارچوب دیپلماسی ضعیف و وابستگی کامل سیاست خارجی رژیم شاهنشاهی به استعمار، اقدامی فراتر از روابط فردی که بتواند جلوی چنین تحریفی را بگیرد انجام نشد.

 با وقوع انقلاب در ایران نیز در حالیکه دست استعمار کوتاه شده بود غرب و کشورهای عربی وابسته این بار به علت واهمه از صدور انقلاب اسلامی به گونه‌ای دیگر و با تمامی ابزارها به جنگ با ایران اسلامی برخواستند که اصرار بر استفاده از نام جعلی خلیج فارس یکی از دهها موارد دشمنی بود.

اما در ارتباط با رقابت و تنش میان جمال عبدالناصر و حکومت وقت ایران، باید گفت که روابط خصمانه میان ایران و مصر در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ (یعنی دوران اوج جنگ سرد) از برهه‌های حساس تاریخ خاورمیانه است. حضور محمدرضا پهلوی و جمال عبدالناصر در این مقطع زمانی، علاوه بر تأثیر بر روابط ایران و مصر، در سطح منطقه‌ای نیز پیامدها و تأثیرات بسزایی به همراه داشت.

عوامل متعددی زمینه را برای گسترش تیرگی روابط ایران و مصر فراهم کرد که از مهم‌ترین آنها می‌توان به تفاوت نظام حاکم (نظام شاهنشاهی محافظه‌کار طرفدار غرب در ایران و نظام جمهوری در مصر با شخصیت رادیکال و انقلابی ناصر)، نگرش و عملکرد متفاوت ایران و مصر نسبت به تحولات در سطح بین‌المللی و منطقه‌ای، عضویت ایران در پیمان بغداد در ۱۹۵۵م و حمایت محمدرضا پهلوی از دکترین آیزنهاور در سال ۱۹۵۷ در مقابل اتخاذ سیاست عدم تعهد ناصر (کنفرانس باندونگ) و مخالفت وی با غرب و آمریکا، نارضایتی ایران از اتحاد مصر و سوریه و تشکیل جمهوری متحده عربی در سال ۱۹۵۸م و در مقابل، حمایت آشکار ایران از تلاش‌های اردن و عراق برای تشکیل اتحاد هاشمی، توسعه روابط ایران و رژیم صهیونیستی و در مقابل دشمنی مصر با اسرائیل اشاره کرد. با توجه به این عوامل، در آن زمان، تقابلی استراتژیک بین ایران و مصر در جریان بود. مصر، به عنوان مرکز جهان عرب، خواهان تغییر وضع موجود و رژیم شاهنشاهی ایران، به عنوان مهره سرسپرده غرب و آمریکا در منطقه، خواهان حفظ وضع موجود بود.

به طور کلی در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰م، روابط دو کشور مصر و ایران آمیخته با سوءظن و حملات تبلیغاتی شدید علیه یکدیگر بود. در آن برهه زمانی، ناصر، نهاد سلطنت در ایران را ارتجاعی و محمدرضاشاه را آلت دست غربی‌ها می‌دانست. متقابلا از نظـر محمدرضا پهلوی و متحدان غربی‌اش، ناصـر متهـم بـود کـه مصـر را بـه صورت کشـوری از اقمار شـوروی درآورده و مقاصد توسعه‌طلبانه دارد.

در همین فضا و شرایط بود که جمال عبدالناصر در راستای اقدامات ضد ایرانی خود، شروع به استفاده از نام جعلی خلیج «ع.ر.ب.ی» کرد؛ نامی که هرچند پیش او نیز کسانی از آن استفاده کرده بودند، اما نقش هیچ کدام در ترویج آن همانند عبدالناصر نبود؛ جعلی که صرفا با انگیزه‌های سیاسی صورت گرفت و توجهی به واقعیت‌های تاریخی نداشت.

پایان پیام/