نگاهی به فیلم «شماره ۱۰»/ فرار بزرگ از دست کلیشههای رایج
خبرگزاری فارس-گروه سینما-مصطفی محمودی: استوار اکبری در سال پایانی جنگ به اسارت نیروهای عراقی درآمده و در جریان انتقال به خاک عراق چندین فرار ناموفق را تجربه کرده است. انتقال او به زندانی با نام قفس امن و آشنایی اش با احمد و محمود رادیو سبب میشود تا نقشه جدیدی برای فرار از زندان باهدف اعلام نام ۴۲ اسیر ایرانی که رژیم بعث آنها را مخفی و از اعلام نامشان به صلیب سرخ خودداری کرده طراحی شود. استوار اکبری در این مسیر حوادث زیادی را پشت سر میگذارد.
فیلمهای فرار از زندان طرفداران پروپاقرصی دارند. علاقه به این دست از آثار آنقدر زیاد است که گاهی اوقات حتی با وجود بعضی ضعفهای فنی صرفاً به دلیل مضمون، آنها را تماشا میکنیم.
عموماً در فیلمهای فرار از زندان باشخصیت یا شخصیتهایی طرفیم که بر اساس یک نقشه قصد فرار دارند؛ اما در برابرشان دیوارهایی نفوذناپذیر یا زندانبانهایی بیرحم قرار گرفتهاند.
این دست آثار مخاطبان خود را بسیار هیجانزده میکنند؛ هیجان اینکه زندانی یا زندانیها کی و با چه نقشهای میگریزند؛ چطور نقشه را مخفی نگه میدارند و دست آخر با چه شیوهای زندانبانهای خشن را پشت سر میگذارند. اما گاهی اوقات فیلمها درونیتر میشوند و بر ذهنیات زندانی و درک و دریافت او از موقعیت تمرکز میکنند.
فیلمهای فرار از زندان طی دهههای گذشته محبوبیتشان را حفظ کردهاند؛ فهرست بهترین فیلمهای فرار از زندان گستره وسیعی را در برمیگیرد؛ از فیلمی مانند «توهم بزرگ» ساخته ژان رنوار که در اواخر دهه ۱۹۳۰ ساخته شده تا فیلم زیبای «رستگاری در شاوشنک» که محصول اواسط دهه ۱۹۹۰ میلادی است یا فرار بزرگ جان استورجس و سریال فرار از زندان پل شیورینگ همهوهمه فیلمهایی هستند که در این حوزه ساخته شدهاند. سینمای ایران نیز گاهوبیگاه به سراغ این موضوع رفته است؛ اما ویژگی ای که شماره ۱۰ را از سایر فیلمهای اینگونه در سینمای کشورمان متمایز میسازد اولاً پرداختن موضوع در قالب سالهای دفاع مقدس و دوم این که برداشت آن از ماجرایی واقعی است که در جریان جنگ هشتساله اتفاق داده و دستمایه جدیدترین ساخته حمید زرگر نژاد قرار گرفته که پیشتر از او در جشنواره فیلم فجر فیلم زیبای ماهورا را به تماشا نشسته بودیم (که متأسفانه در اکران عمومی مورد بیمهریهای زیادی قرار گرفت). همینجا باید اشاره کنم دوران هشت سال دفاع مقدس دارای ویژگیها و مضامین زیادی است که میتواند به لحاظ دراماتیک دستمایه ساخت آثار جذاب زیادی در حوزه سینما و تئاتر شود. مضامینی که همچنان در سینما و تئاتر مغفول واقع شده و شاید توجه به فیلم شماره ۱۰ بهویژه در زمان اکران عمومی بتواند راهی را برای رویکرد گستردهتر فیلمسازان و فیلمنامهنویسان و نمایشنامهنویسان در این حوزه هموار سازد.
«شماره ۱۰» که پیشتر از این در خبرها با نام «شماره ۱۰ گریخت» معرفی شده بود دارای مؤلفههایی است که هم تماشاگرپسند است و هم کلیشهای نیست. متأسفانه موضوعی که سالهاست در گونه سینمای دفاع مقدس با آن مواجهیم اسیر شدن فیلمسازان در دام کلیشههایی است که سبب شده تا اینگونه سینمایی نتواند به جایگاه واقعی خود در سینمای کشور دست یابد.
نکته مهمی که زرگر نژاد با هوشمندی از آن گریخته و داستانی جذاب را صرفاً با موضوع انجام یک مأموریت بزرگ در قالب فرار از زندان قفس امن و رساندن اسامی ۴۲ تن از اسرای امنیتی به دست صلیب سرخ درهمآمیخته است و در این راستا تعلیق و گره دراماتیک دو عنصر مهمی بودهاند که یاریرسان او شدهاند و زرگر نژاد نیز حداکثر استفاده را از این دو عنصر چه در فیلمنامه و چه در ساختار خود به عملآورده تا جایی که تا جایی که مخاطب در بسیاری زا لحظات با شخصیتها همذات پنداری میکند و حتی در برخی صحنهها بهصورت ناخودآگاه برای قهرمان داستان کف و سوت میزند و دقیقاً همین واکنش یعنی اثربخشبودن درام و ساختار صحیح.
فیلمنامه اگرچه در بخشهایی دچار کاستی است و برخی داستانکها نمیتوانند به درستی در مسیر داستان اصلی قرار گیرند و چرایی برخی کنش ها و واکنش ها برای مخاطب معلوم نمیشود؛ اما در کلیت، با فیلمنامهای مناسب مواجهیم که تا حد زیادی میتوان از ضعفهای آن چشم پوشی کرد.
ساختار نیز متاثر از فیلمنامه ساختار قابل احترامی است. بازی متفاوت مجید صالحی که در سالهای اخیر در مدیوم سینما تلاش قابل توجهی برای شکستن قالب طنازانه بازیگری خود به خرج داده، لوکیشن بدیع و جذاب و فیلمبرداری ای که عمدتا در مکانهای بسته با نورپردازی و طراحی صحنه چشم نواز درهم آمیخته شده بخشهایی از ساختار مثبت شماره ۱۰ هستند که در کنار ریتم مناسب فیلم، اثر را به فیلمی دیدنی مبدل ساختهاند. اثری که معتقدم چنانچه در زمان مناسب و با توجه و برنامه ریزی مناسب اکران شود حرفهای زیادی برای گفتن خواهد داشت و بدون تردید کمتر تماشاچیای را ناراضی روانه خارج از سالن خواهد کرد.
پایان پیام/